. حاجی عاشق تولد گرفتن بود و دوست داشت که غافل‌گیرش کنند. دیگر همه اعضای خانواده این را می‌دانستند. برای تولدش باید همه دور او جمع می‌شدند و برایش کادو می‌خریدند. خیلی هم دوست داشت زودتر ببیند چه کادویی برایش گرفته‌اند. حاجی متولد اول فروردین ۱۳۳۵ بود. کل خانواده هرسال برایش اول فروردین تولد می‌گرفتند. از یک هفته قبل از تولدش منتظر بود ببیند امسال بچه‌ها چطوری او را غافل‌گیر می‌کنند. چون خودش خیلی ذوق داشت، بچه‌ها هم از اینکه برای او تولد بگیرند و غافل‌گیرش کنند، خیلی لذت می‌بردند. تولد بچه‌ها که می‌شد، به شوخی می‌گفت: «همه‌اش که تولد شماهاست! چقدر شماها زیادین. همه‌اش من باید براتون کادو بخرم. پس کی نوبت من می‌شه؟» نوبت تولد حاجی که می‌شد، بچه‌ها از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کردند. کیک سفارش می‌دادند، برای خرید کادو با هم مشورت می‌کردند و ... گاهی برای کادو به بچه‌ها تقلب می‌رساند و می‌گفت : «هزینه الکی نکنی. چیزی که دوست دارم، برام بخرین. یه‌وقت چیزی نخرین که دوست نداشته باشم. کتاب، ساعت، انگشتر ... من این‌ها رو دوست دارم» 📚 عزیز زیبای من/ مستند روایی از واپسین روزهای پیش از عروج شهید سلیمانی، از زبان فرزندان، دوستان و هم‌رزمان به قلم زینب مولایی @skybook