اگر عصر، عصر ظهور باشد، باید در فتنه «آتش آذربایجان»، بیطرف بود
بنابراین آنچه از «آیندهپژوهی مهدوی» مستفاد است، درگیری نظامی در آذربایجان، آتش جنگ و فتنه (نَار مِنْ آذَرْبِيجَان) قابل سرایت به سایر کشورها که تلاشهای بینالمللی برای توقف آن نیز کارساز نخواهد شد (لَا يَقُومُ لَهَا شَيْءٌ) و نیز به دلیل اینکه ترکها از عوامل اصلی دخیل در تخریب آذربایجان هستند؛ قطعا یکی از دلایل اختلاف غربیها با ترکها در حوادث منطقه آذربایجان خواهد بود و به قرینه اینکه در گزارش جنگ «ولد عباس با جوانان ارمنی و آذری» نیز از کلیدواژههای مشترک با جنگ جهانی (قتل آلاف آلاف، موت احمر و طاعون) استفاده شده است، بیانگر این است آتش جنگ در منطقه آذربایجان در کناراختلاف ترکها با رومیها و نیز در کنار حوادث فتنه شام در شرق سوریه قرقیسیا، از عوامل شعلههای شرارت آتش «جنگ جهانی قبل ظهور» است.
ضمن اینکه آتش آذربایجان، طراحی چندبُعدی به منظور عملیات ایذایی، بحرانسازی و تاثیر منفی بر امنیت مناطق در مرزهای شمالی ایران است؛ بنابراین، استراتژی شیعه و دیپلماسی زمینهساز پیرامون «جنگ منطقه آذربایجان» در عصر ظهور، باید مبتنی بر «بیطرفی» (فَكُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ) و در عین حال راهبرد امنیتی محور مقاومت شیعی، به دلیل وقوع این حوادث در آستان ظهور، باید مبتنی بر اوج «اقتدار نظامی قبل ظهور» (فَاسْعَوْا إِلَيْهِ) در دفاع از کیان شیعه در تحولات حادثهخیز «جغرافیای ظهور» باشد.
📌نکته پایانی
گزاره «آتش جنگ آذربایجان قبل از ظهور» در میراث «آیندهپژوهی مهدوی» از آوردگاه حدیثی، اعتبارسنجی سندی و محتوایی گردید. و صدالبته به دلیل مناقشه قرهباغ و جنگ آذربایجان با ارمنستان، اهمیت و ضرورت بررسی و تحلیل سیاسی آینده بحران قفقاز جنوبی، دوچندان میشود. البته همانطور که بیان گردید، دیدهبانی سیاسی و نظامی «کشورهای نقشآفرین و حادثهخیز»، در هر برههای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آیندهپژوهانه، داشته باشد؛ زیرا اگر عصر، عصر ظهور باشد؛ مومنین هر لحظه باید مختصات خویش با ظهور را نسبتسنجی نمایند. ضمن اینکه استراتژی «محور مقاومت شیعی» نسبت به فتنهها و جنگها و دسیسههای دشمنان قبل ظهور، اوج آمادگی نظامی قلمداد شده است.
حال اگر اساتید دانشگاه بخواهند «سناریوی جنگ آذربایجان» را در آینده ترسیم کنند، به چه نتایجی خواهند رسید؟ سپس نتیجه «تحلیل سیاسی» با سناریوی «آیندهپژوهی مهدوی»، مقایسه و نقاط اشتراک و افتراق نیز نمایان شود.
در واقع پرسش اساسی این است: جنگ آذربایجان، آیا به شعلههای آغاز جنگ جهانی اشاره دارد و یا در واقع تلمیحی است به نقشه تدارک حمله از سوی دشمن به مناطق شیعی و یا با اجازه قدرتهای فرامنطقهای -که هزاران کیلومتر دورتر از محل مناقشه هستند-، در نهایت طرفهای درگیر به صلح و صفا رضایت خواهند داد؟ اساتید دانشگاه و متخصصین علم آیندهپژوهی، مخاطب اصلی این پرسش هستند.