((به نام خدا))
((شعر اربعین ۶))
زینب از شام بلا آمد سر قبر حسین(ع)
با تمام غصهها آمد سر قبر حسین(ع)
گفت با مولای خود برخیز خواهر آمده
با یتیمان و اسیرانی چو مضطر آمده
زینبت با عالمی اندوه یکسر آمده
خواهری دلسوز و نالان همچو مادر آمده
ای حسین برخیز تا بوسم گلوی پاک تو
در کجا باشد برادر پیکر صد چاک تو
در میان قتلگه راس تو را ببریدهاند
دشمنان بر خاندانت بعد تو خندیدهاند
ای برادر دیدهام آن پیکر صدچاک را
آن شهیدان به خون غلطیده و هم پاک را
قاسم وعباس وعون وشیرخواره اصغرت
ارباًارباًدیدهام جسم جوان اکبرت
روزعاشوراچودیدم شمرخنجر میکشید
راس پاک اطهرت را از قفا او می برید
ناله زد زهرا و گفتا ای غریبا وا حسین
ای غریب مادر ای مظلوم تنها یا حسین
یا حسین راست به پیش دیدگان برنیزه ها
در مسیر کربلا و کوفه و شام بلا
سر زدم برچوبه محمل برادرچون سرت
بود خونین روی نیزه پیش چشم خواهرت
حالیا در اربعین بهر زیارت آمدم
با تمام غصهها بهر شکایت آمدم
صبر کردم یا حسین در این مسیر از بهر تو
گوش کن تا گویمت حرفی کنار قبر تو
من گریبان بردریدم زین مصیبت در دو جا
راس تو بالای نیزه یک کجا طشت طلا
یا حسین شعری سرودم با دو صد شور و نوا
از علائی کن قبول و ده برات کربلا
۱۴۰۲/۶/۵
آدرس کانال شعر در ایتا:
https://eitaa.com/sma1212
#اربعین