هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ای عاشقان گریه فقط بهر کربلاست خاکی که طوطیا بودو برهمه دواست نام حسین داروی درد و شفا بود اسم حسین وه که چه زیبا و دلرباست گریه فقط برای غم اوست مستحب حتما ثواب اشک بر او جنت خداست در مجلس حسین بود شور عاشقی جانم به روضه‌اش که چه پرشور و پرنواست من عاشق حسینم و کرب و بلای او کرب و بلاش به که چه زیبا و با صفاست یا رب نظر نما که روم بر حریم او هم عاشق زیارت او جمله انبیاست گرقسمتم شود که روم کربلای او شب تا به صبح گریه کنم زین سبب رواست آمد دوباره ماه محرم مه عزا ماهی که بهر اهل ولا ماه پربلاست پرسید زینبش چو رسیدند کربلا این سرزمین کجاست حسین؟ غم به سینه‌هاست گفتا حسین اینکه تو بینی پر از غم است این سرزمین به نام غم انگیز نینواست از تل زینبیه چو می‌ دید زینبش شمر لعین به سینه سلطان اوصیاست بر سرزنان ، به سوی حسین می‌دوید و گفت وای ام حسین واعطشا مادرم کجاست وقتی بریده شد سر مولا به قتلگه صوت حزین فاطمه در گوش کربلاست گفتا غریب مادر و ای تشنه لب حسین را‌‌‌ست چرا بریده و پیکر چرا جداست آتش زدند خیمگه او ز بعد او یا رب قیامتی شده بر پا به خیمه‌هاست آتش گرفته دخترکی دامنش به ترس گفتا عرب بگو که مدینه رهش کجاست خواهم شکایتی ببرم سوی جد خود زین دشمنان که اسم مسلمان به ادعاست بعد از شهادتش چو بریدند سر ز او دیدند راس او به بلندآی نیزه‌هاست راسش به روی نیزه و چشمش به قافله گویا سفارشش به یتیمی بچه‌هاست گفتم که باز ذکر کنم مقتل وِرا دیدم که اشک مانع و فکرم به غصه هاست با گریه می سرود علائی که شیعیان گریه فقط برای حسین بهر کربلاست ایتا: https://eitaa.com/sma1212