🔰 پیشنهادهایی برای نوروز ۱۴۰۲ در مشهد
✍️ سید محمدحسین دعائی
[بخش ۱ از ۲]
۱ـ بهطور کلی باید توجه داشت که وظیفۀ نهادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر مقدس مشهد، چیزی بیش از ترویج و توسعۀ گردشگری، صنایع دستی، سوغات محلی و آداب و رسوم بومی است. به عبارت دیگر، نباید حرم مطهر امام رضا علیه السلام و موقعیت معنوی مشهد را بهانهای قرار داد برای جذب گردشگر و ایجاد رونق اقتصادی؛ بلکه باید موقعیتهای اقتصادی و جاذبههای گردشگری این شهر را بهانه کرد برای «ترویج فرهنگ زیارت» و «ارتقاء سطح معنویت و عقلانیت» در میان زائران و مجاوران. بر همین اساس، محور و غایت همۀ برنامهها باید مسئلۀ «زیارت» باشد. البته اینکه در کنار زیارت و از قِبَل آن، رونق اقتصادی و توسعۀ گردشگری هم اتفاق بیفتد، نه تنها هیچ مانعی ندارد، بلکه مطلوب نیز هست.
۲ـ با توجه به نکتۀ پیشگفته، آنچه که بیش از فرهنگ میزبانی باید ترویج شود، «فرهنگ و آداب زیارت» است. بهعلاوه آنکه در رابطه با امر میزبانی نیز باید بیشتر بر روی «میزبانی از زائران امام رضا علیه السلام» تأکید شود، نه مطلق میزبانی.
۳ـ در یک نگاه عام، میزان توجه به شاهنامه و شهر توس در برنامههای پیشبینیشده از سوی شهرداری، تناسبی با میزان اهمیت آنها در مقایسه با حرم مطهر، مسئلۀ زیارت و دیگر مقولات دینی و معنوی مرتبط با فضای مشهد ندارد. بهعلاوه آنکه اگر هم قرار است با محوریت شاهنامه کاری انجام شود، لااقل در کنار بازیها و عروسکهای شاهنامه، باید به «جنبههای معنوی، حکمی و موعظهای شاهنامه» نیز توجه داشت.
۴ـ شاید بهتر از ساخت عروسکهای غولپیکر شاهنامه، اجراء برنامههای «نقالی و پردهخوانی»، با محوریت مباحث آموزندۀ شاهنامه باشد. طراحی و اجراء تئاترهایی بر اساس داستانهای شاهنامه، اما مرتبط با مباحث روز نیز میتواند پیگیری شود؛ تئاترهایی که با الگوسازی برای نوجوانان و جوانان، «چگونگی مواجهه با بحرانها و دفاع از هویت خود در مواجهه با دشمن» را به آنان بیاموزد. در همین زمینه، استفاده از طرحهای گرافیکی جذاب، در قالب پوستر، بنر و بیلبورد نیز مهم است؛ شبیه بعضی از کارهایی که بهمناسبت حضور تیم ملی فوتبال در جام جهانی انجام شد.
۵ـ عکاسی با نمادهای شاهنامه، شاید بد نباشد؛ اما احیاء «فرهنگ نوستالوژیک عکاسی با گنبد و بارگاه»، آن هم با تأمین «پوشش اسلامی»، قطعا خوب است؛ به این شکل که در مکانهای مشخصی، برای بانوان، پوشش معیار (مثل چادر، مقنعه یا روسری کامل) فراهم شده و با همان پوشش، یک عکس یادگاری برای آنان ثبت شود.
۶ـ ایجاد فضایی مناسب برای عرضه و فروش محصولات مختلف بومی و غیربومی، در قالب نمایشگاه یا بازارچه خوب است. اما باید بهگونهای عمل شود که در آن فضا، به «تولیدکنندگان فرودست» و «خریداران طبقۀ متوسط و ضعیف» اولویت داده شود؛ نه آنکه فرصتها و غرفهها صرفا در اختیار افراد برخوردار قرار گرفته و قیمتها بهگونهای باشند که صرفا طبقۀ قوی توان خرید داشته باشند.
۷ـ در رابطه با ترویج غذاهای ایرانی، بیش از هر چیز باید بر اهمیت «غذای حلال و سالم» تکیه شود. همچنین تأکید بر اهمیت کلی مقولۀ غذا ـ بهعنوان یک جزء مهم از مجموعۀ سبک زندگی ـ و ضرورت مرزبندی با فرهنگهای غیربومی و غیراسلامی در این حوزه نیز لازم است.
۸ـ برای ایجاد نشاط اجتماعی، بالا بردن روحیه و پر کردن اوقات فراغت، حتما باید به مرز بین «تفریح و ترویح سالم» و «لهو و لغو و لعب» توجه داشت. به عبارت دیگر، اینکه کاری کنیم تا افراد برای لحظاتی دچار سرخوشی شده و صرفا یک تجربۀ لذتبخش داشته باشند، چندان قابل مساعدت نیست. بلکه باید در عین ایجاد لذت، جلوی ایجاد غفلت از مسائل مهم زندگی را گرفت و طوری برنامهریزی کرد که اتفاقا افراد، در ضمن تفریح، توجه بیشتری به امور مهم و سرنوشتساز زندگی پیدا کرده و انگیزهشان برای توجه به آنها تقویت شود؛ مثل اتفاقی که در طنزهای هدفمند اجتماعی، کمدیهای آموزنده یا ورزشهای انگیزشی میافتد.
۹ـ درست است که میتوان با ایجاد شادی و نشاط، جلوی بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی را گرفت، اما این به آن معنا نیست که مجاز باشیم استندآپ کمدی و پرواز بالنها را بهعنوان یک برنامۀ مذهبی فاکتور کنیم. بهراستی آیا اینطور نیست که در این قبیل برنامهها، بهطور طبیعی و به اقتضاء طبع برنامه، جنبههای غیرمذهبی و بعضا ضدمذهبی، مثل موسیقیهای غیرمجاز یا اختلاط زن و مرد، نمود بیشتری دارند؟