🔰 این همه کلیشه و تکرار چگونه ممکن است؟! ▪️ نقدی بر برنامه سحری رادیو خراسان ✍️ سید محمدحسین دعائی واقعا چرا؟! چه کار دارید می‌کنید با خودتان و با ما؟! جواب این سرهم‌بندی‌ها را چگونه خواهید داد؟! این همه کار کلیشه‌ای و تکراری از کجا می‌آید؟! این همه اعتماد به نفس چطور؟! با شما هستم آی طراحان و تولیدکنندگان برنامۀ سحری رادیو خراسان! شمایی که نه طراحی می‌کنید، نه تولید! عدم خلاقیتتان شاید علت نخواهد؛ اما اصرارتان بر عدم خلاقیت چرا. واقعا علتش چیست؟! البته فاجعه بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. یعنی رسماً با یک توهین مواجهیم؛ توهین به شعور مخاطب بی‌نوایی که مجبور است پای رادیو بنشیند. آری؛ سال‌هاست که در کمال خونسردی، فرصت طلایی سحر را به باد فنا داده و این همه گوش مجانی را دور می‌ریزید. آیا می‌شود حرص نخورد؟! از نوای خاطره‌انگیز مرحوم صالحی که بگذریم، واقعا هیچ مجری، کارشناس، گزارشگر و میان‌برنامه دیگری غیر از آن‌چه در این سال‌ها بوده ندارید؟ یعنی این‌قدر دستمان خالی است که باید برنامۀ هر سالمان عین برنامهٔ سال قبل باشد؟ وقتی قرار است در عرصه‌های کلان فرهنگی و اقتصادی، تحول ایجاد شود، واقعا زشت نیست که ما از ایجاد تحول در یک برنامۀ موقت رادیویی عاجز باشیم؟ واقعا دوستان قبل از فرارسیدن ماه مبارک رمضان و در جلسات برنامه‌ریزی و هماهنگی خود چه می‌گویند؟ اصلا جلسه‌ای در کار هست؟ گمان نکنم. درست مثل خانه‌ای که قرار است سالی یک‌بار میزبان جمعیت زیادی باشد؛ اما متولیان امر، بدون هرگونه زمینه‌چینی و پیش‌بینی، درست در همان موعد مقرر درش را باز می‌کنند و بی آن‌که حتی دستی به سر و روی فضای قدیمی و خاک‌گرفتۀ آن بکشند، به انبوه جمعیت منتظر می‌گویند بفرمایید داخل! به خدا ثانیه ثانیۀ این فرصت‌هایی که هدر می‌روند، مسئولیت دارد؛ آن هم در شرائط امروز که نیاز به برنامه‌های مفید رسانه‌ای، از همیشه بیشتر است. اصلا صحبت آن نیست که چرا نمی‌توانید برای سحرهای ماه مبارک، برنامۀ شاد و جذابی درست کنید؛ یا این‌که چرا هر سال، چند آیتم جدید یا چند نغمه، میان‌برنامه و آوای تولیدی تازه ندارید؛ یا این‌که چرا به فکر نیازسنجی، مخاطب‌شناسی، سوژه‌یابی و طراحی یک منظومۀ محتوایی متناسب با شرائط روز نیستید؛ نه! این‌ها توقعات خیلی زیادی است. صحبت آن است که بیایید برای رضای خدا، لااقل هر سال یک تغییر کوچک در برنامه ایجاد کنید؛ فقط همین. بارها نیت کرده‌ام که بروم و دوستان دست‌اندرکار برنامۀ سحر را پیدا کنم و با آن‌ها حرف بزنم. اما توفیق یار نشده و معلوم هم نیست که بشود. به همین خاطر امیدوارم که این رنج‌نامه به دستشان برسد و به خواست خدا مؤثر افتد. با آن‌که شدیدا جای تفصیل بود، اما مختصر گفتم؛ شاید از شدت غصه و شاید هم از فرط ناراحتی و بی‌حوصلگی. شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر پ.ن۱: آن‌چه عرض شد، هرگز به‌معنای زیر سؤال بردن نیت دوستان و نادیده‌گرفتن زحمات آنان نیست. بلکه صرفا دردی بود قدیمی و زخمی بود کهنه که در قالب نقدی نسبتا تند بر قلم جاری شد. پس لطفا نرنجند و به دل نگیرند؛ بلکه جدی بگیرند، بپذیرند و اصلاح کنند. پ.ن۲: هرکس که سحرهای ماه مبارک رمضان، با شنیدن برنامۀ رادیو خراسان رنج می‌برد، حرص می‌خورد و احساس می‌کند که دارد به او توهین می‌شود، لااقل در انتشار این متن سهیم باشد؛ شاید به غیرتی بربخورد و تغییری حاصل شود، ان شاء الله. 🏷 🆔 @Smh_Doaei