اوایل دهه ی ۷۰وارد پایگاه شهید حسینی در مسجد حضرت رقیه سلام الله علیها آزاد شهر شدم.به گشت های بسیج خیلی علاقه داشتم و بیشتر در بُعد نظامی فعالیت می کردم.آن زمان نظامی گری در بسیج خیلی پُررنگ تر از الان بود.اردوهای نظامی،خیلی بهتر و پُربارتر بود و انفجارها و تیراندازی ها در حجم بیشتری برگزار می شد؛اما الویت امروز بسیج تمرکز بر فعالیت فرهنگی است. اوایل ورودم به بسیج،فعالیت جدّی انجام نمی دادم تا اینکه بعد از چند سال،بعد از گرفتن مدرک دیپلم،به خدمت سربازی رفتم.اسفند ۷۴ تا ۷۶ دوران سربازی من در ارتش بود. سه ماه آموزشی ام را در بیرجند و بیست و یک ماه دیگر خدمت را در تهران بودم. در ارتش هم که بودم،شخصیت بسیجی ام را حفظ کردم و چفیه بر روی دوشم می انداختم.فرمانده پادگان ما از این ارتشی های قدیمی و به قول ما شاهی بود.البته آدم درستی بود ولی آن خوی ارتشی و خشک نظامی را داشت و این کارها را ممنوع اعلام کرده بود؛اما من علاوه بر اینکه چفیه می انداختم،همیشه یک واکمن کوچک و تعدادی نوار مداحی هم داشتم.بقیه که سرو وضعم را می دیدند،خیلی تعجب میکردند. 💫💫💫💫💫💫 @smmdjk