آن روز قرار بود در پایان جلسه، هدایایی به رسم قدردانی از زحمات فرماندهان یگانها داده شود.
حسن شفیعزاده هم جزو این افراد بود. مسئول تدارکات، یک دستگاه تلویزیون به شفیعزاده هدیه داد، اما او نپذیرفت.
مسئول تدارکات وقتی دید هدیه را قبول نمیکند، خودش تلویزیون را برداشت پشت ماشین حسن آقا گذاشت.
حسن آقا هم تلویزیون را از پشت ماشین برداشت و گذاشت روی زمین و این کار چندبار تکرار شد و سرانجام شفیعزاده قبول نکرد که نکرد.
پرسیدم:
چرا این هدیه را قبول نمیکنی برادر؟ به همه میدهند. تو هم مثل بقیه! لحظهای فکر کرد و گفت:
میدانی که ناخالص بودن اعمال نقطه شروعی دارد، من نمیخواهم این هدیه نقطه شروع ناخالصیها در زندگیام باشد.
راوی: توتونریز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_سرلشکر_شهید_حسن_شفیع_زاده
#سردار_دلها
#جانفدا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🥀🕊🌷━━━┓
@smmdjk
┗━━━🌷🕊🥀━━━┛