کتاب مربع های قرمز
"خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس"
544 صفحه| 32000تومان
اطلاعات بیشتر و خرید👇
http://yon.ir/SAK93
6000 تومان تخفیف برای خرید اولی ها از سایت با کوپن welcome97
70% تخفیف پستی در ارسال
...................................................................
...........................................
برشی از کتاب
#مربع های_قرمز
چشم
#حاج_حسین_یکتا چگونه تخلیه شد؟
جلوی پایمان را به سختی می دیدیم. سیاهی مثل قیر به همه جا چسبیده بود. روی جاده باریک کنار حوضچه ها حرکت می کردیم. در تاریکی سایه ای به سمت ما حرکت می کرد. آرام زدم روی شانه علی دنیادیده که صبر کند. فکر کردم از بچه های خودمان است که جلوتر از ستون رفته سر و گوشی آب دهد. سایه به یک قدمی ما رسید. سرم را جلو کشیدم و از بالای شانه علی ته حلقی پرسیدم: توکی هستی؟
سایه سیاه سرتیربارش را روی شانه دیگر علی خواباند. داغی لوله صورت علی را سوزاند. سرش را عقب کشید. آتش شلیک از جا پراندم. سایه، عراقی بود و نیروهایش هم به ستون دنبالش. مقداری از صورت و گوش علی دنیا با شلیک رفت و با صورت زمین افتاد.
آر.پی.جی زن ستون عراقی دو قدم با من فاصله داشت. تا به خودم بجنبم موشکش از بغل صورتم گذشت. پروانه ته موشک کنار گوشم ویزی کرد. شیئی داغ مثل سنگ یا ترکش گلوله به چشمم خورد و چشمم داغ شد. شیء سفتی زیر چشمم خورد و تق صدا داد. صدای شکستن استخوان حدقه و بینی ام را شنیدم، تیرهای داغ و سرخ سمت ستون حمله کردند. به صورتم دست زدم. ماده چرب و لزجی بین انگشت هایم را پر کرد. درگیری بالا گرفت...
👥
@sn_shop