چگونه صدای حضرت رقیه به یزید رسید؟ برشی_از_کتاب اثر سید محمد حسین معاویه در حال ساخت قصری به نام کاخ خضرا بود. به همین منظور خانه هایی را خرید تا قصر را بنا کند. یکی از این خانه ها متعلق به پیرزنی بود که حاضر به فروش خانۀ خود نبود و می گفت می خواهم در همین جا زندگی کنم و بعد از مرگم نیز قبرم درون خانه ام باشد. معاویه دستور داد خانه را خراب کنند. اما عمرو عاص مخالفت کرد و گفت: عرب همیشه در آرزوی حاکمی عادل بوده و تو می توانی از این فرصت استفادۀ تبلیغاتی کنی: به این صورت که قصر را بسازی و آن خانه را خراب نکنی. آن وقت هر که از درب قصر وارد شود، اولین سوالی که برایش پیش می آید این است که این خانۀ خرابه در وسط قصر چه می کند و ما به او پاسخ می دهیم که عدالت ما به ما اجازۀ خراب کردن خانۀ پیرزن را نمی دهد .» این جریان اتفاق می افتد. بعد از مدتی پیرزن از دنیا می رود و معاویه هم آن خانه را خراب نمی کند. در زمانِ یزید، باوجودی که این خانه به خرابه تبدیل شده است، باز هم این نیرنگ ادامه پیدا می کند. زمانی که اسرا را به شام می آورند، در آن خرابه قرار می دهند که آن خرابه نیز داخل حیاط قصر بوده است. . پایگاه نشر آثار @soada_ir