✏️ خلق را تقلیدشان بر باد داد...
سه تن از اساتید مدرسه حکومت جانافکندی دانشگاه هاروارد، کتابی را تحتعنوان «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت» به رشته تحریر درآوردهاند. در این کتاب، بر خلاف رویکردهای رایج که آزادی سیاسی، رشد اقتصادی یا کوچکسازی دولت را عامل توسعه میدانند، قابلیت حکومت برای اجرا، بهعنوان عنصر اصلی توسعه معرفی میشود.
بر همین مبنا، یکی از موانعی که قابلیت حکومت را با چالش مواجه میکند، مفهومی است که از آن، تحتعنوان «تقلید طوطیوار» یاد میشود؛ حکومتها راه حلها و اقدامات کشورهای پیشرفته را کپی میکنند تا خود را قابلیتدار جلوه دهند، حتی اگر هیچ قابلیتی نداشته باشند. در نتیجه، با این کار برای خود مشروعیت میخرند، بقای خود را تداوم میبخشند و سادهانگارانه، خود را در زمره کشورهای پیشرفته یا در حالتوسعه، به حساب میآورند. در چنین شرایطی، نسخههای سازمانهای جهانی، عملیاتی میشود. کتاب، نمونههایی از کشورهایی ارائه میکند که در آنها بر اساس شاخصهای بینالمللی، وضعیت، مثبت ارزیابی میشود، در حالیکه مسائل اصلی، کماکان لاینحل باقی ماندهاند. این شرایط، با عبارت «شکست پیروزمندانه» توصیف میشود که در آن، کشورها به طمع گرفتن وام از نهادهای جهانی یا لااقل کسب پرستیژ بینالمللی، در دام نسخههای نهادهای مذکور میافتند، بدون اینکه گرهی از مردم آن کشور، گشوده شود. موضوعی که در کشور خودمان نیز آن را مشاهده کردهایم؛ تمجید بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول از حذف ارز ۴۲۰۰ را میتوان در همین چارچوب، مورد ارزیابی قرار داد.
نویسندگان کتاب، معتقدند آنچه موجب تقویت قابلیت حکومت میشود، کسب موفقیت در حل مسائل است. در حالیکه دولتها گمان میکنند- یا وانمود میکنند- ابتدا قابلیت حکومت از راههایی همچون گسترش دموکراسی، کوچکسازی دولت یا تبعیت از نهادهای بینالمللی، افزایش مییابد و سپس به صورت اتوماتیک، مسائل، حل میشوند!
از همه تأسفبارتر این که چنین شرایطی، مانع از ارائه راهحلهایی میگردد که خارج از دستورکار سازمانهای بینالمللی، امکان حل مسائل را فراهم نمایند. اساسا ساختار موجود، راهحلهای بومی را به رسمیت نمیشناسد و امکان بروز و ظهور را از آنها سلب مینماید. در نتیجه، کشورها مجبور میشوند تا در مسیری قرار گیرند که آنها را شبیه کشورهای توسعهیافته نشان دهد. حال آنکه نقطهای که کشورهای توسعهیافته در آن، ایستادهاند، حاصل رفت و برگشتهای مکرر و آزمون و خطاهای بسیار بوده است. مسیرهایی که بر اساس اقتضائات بومی و محلی طراحی شدهاند و لزومی ندارد توسعه دیگر کشورها نیز از همین مسیر بگذرد.
راهحل اساسی اما، افزایش قابلیت حکومت از مسیر حل بومی مسائل است. حکومتها میبایست بر اساس توانمندیها و اقتضائات خود، با مسائل مواجه شوند و با رفتوبرگشتها و آزمون و خطاها، آنها را حل نمایند. توسعه در هر کشور، مسیری است منحصربهفرد که از مؤلفههای بومی و اقتضائی، تبعیت میکند. اشتباهی که بسیاری از کشورها از جمله ایران، آن را مرتکب میشوند تمرکز ناآگاهانه بر نتایجی است که کشورهای توسعهیافته در شرایط کنونی، از آن برخوردارند. حال آنکه میبایست، مسیری که برای رسیدن به این نتایج، طی شده است، موردنظر قرار گیرد.
✍سجاد ساکنی
📣تشکل حوزوی سُعداء قم
🆔
https://eitaa.com/joinchat/603652132Ce46bba8e6a