❓
پرسش شماره : ۲۸
📝
موضوع : اعتقادی
🔖
عنوان :
معنای عدل
🗣
پرسش :
منظور از «عدل» در اصول دین چیست؟
✍️
پاسخ:
در علم کلام عدل به معناى رعایت استحقاقها در مقام تشریع و قضاوت و حسابرسى و اعطاى پاداش یا اعمال مجازات و عقاب در مقابلِ ظلم به معناى کم نهادن از دستمزد مناسب استحقاق، یا عقاب بیش از مقدار مناسب با جرم و عصیان است.
در قرآن کریم نیز واژه عدل در معانى لغوى و اصطلاحى مختلف آن به کار برده شده است، لکن اکثر موارد آن، به صورت نفى ظلم از خداوند در مقام ثواب و عقاب در دنیا یا آخرت است.در سایر موارد، قسط و عدل را هدفى مهم براى بعثت انبیا دانسته و انبیا و سایر مردم را به رعایت عدالت و احترام به حقوق یکدیگر و عدم تجاوز به حقوق دیگران دعوت نموده و یا به قضاوت عادلانه و منصفانه دستور داده است. به علاوه؛ خلقت آسمانها و زمین و انسان را متعادل و متوازن معرفى مینماید.
عدل الهی در مقام ثواب و عقاب بیش از بقیه مورد بحث و بررسى و نقد واقع شده است.
اشاعره(پیروان ابوالحسن اشعرى) معتقدند:
هیچ چیزى بر خداوند ضرورى و واجب نیست و اعتقاد به وجوب چیزى بر خداوند، مستلزم تحدید او و تعیین تکلیف براى او است، در حالیکه هیچ بندهاى حق تعیین تکلیف براى خدا و محدود کردن دایره قدرت و اراده و فعالیت آن ذات اقدس را ندارد؛ از اینرو کسى حق ندارد که بگوید «صدور عدالت بر خدا لازم و انجام قبیح مثل ظلم بر او ممتنع است»، بلکه هر آنچه خدا انجام دهد، عین عدالت است، اگرچه تمامى مؤمنان را به جهنم و تمامى کفار را به بهشت بفرستد ! و این محال نیست.
منشأ اشتباه این گروه، نحوه بیانى است که معتزله در مورد ضرورت عدالت بر خداوند دارند؛ زیرا معتزله(پیروان واصل بن عطاء) با تمسک به حسن و قبح عقلى و ذاتى، رعایت عدالت در دنیا و آخرت را بر خداوند واجب میدانند که بیان آنها با نوعى تحدید و تعیین تکلیف براى خداوند همراه است!
در این میان امامیه(شیعیان دوازده امامی) معتقدند:
با توجه به حسن و قبح ذاتى و عقلى، و با توجه به اقتضائات کمالى ذات خداوند، صدور قبایح از جمله: خلف وعده و کذب و ظلم از خداوند ممکن نیست، و وقتى که صدور قبایح از خدا محال باشد، هر آنچه از خداوند صادر شود، حَسَن و عین عدالت خواهد بود. بنابراین، با توجه به وعدههایى که قرآن کریم داده، و با توجه به اینکه خلف وعده از او محال است، امکان ندارد که کفار و منافقان و مشرکانى را که بر کفر و نفاق و شرک مردهاند، به بهشت ببرد و بر عکس انبیا و اولیا و مؤمنان را به جهنم بیفکند.به عبارت روشنتر؛ صدور عدل و صدق و وفاى به عهد «از خدا» ضرورى و واجب و صدور قبایح «از خدا» محال است، نه اینکه صدور عدل «بر خدا» واجب و صدور ظلم «بر خدا» حرام باشد. «وجوب» در اینجا به معناى «ضرورت فلسفى» در مقابل محال و ممتنع است، نه به معناى وجوب عقلى و یا شرعى به عنوان حکمى لازم بر خداوند؛ از اینرو نقش عقل در اینجا کاشفیت از واقع و نفس الأمر است، نه صدور حکمى بر خداوند. عقل تشخیص میدهد که حتماً خدا عادل است و هرگز بر کسی در دنیا یا آخرت ظلم روا نداشته و نخواهد داشت، اما توان تعیین تکلیف براى خداوند و تحدید او را ندارد.
در پى این نزاع؛ امامیه و معتزله به عدلیه معروف شدند و عدل را به عنوان یکى از اصول مذهب به اصول دین اضافه کردند، در حالیکه اشاعره همچنان تنها توحید و نبوت و معاد را از اصول دین میدانستند. البته بین ایده معتزله و شیعه نیز تفاوتهاى فراوانى است، و نظر شیعه از افراط معتزله و تفریط اشعرى دور است.
▪️
لوازم اعتقاد به عدل:
لازم به ذکر است که عدل به این معنا، داراى لوازمى است که در فقه یا کلام یا هر دو، مورد استفاده و بررسى واقع شدهاند. آنها عبارتاند از:
① عدل در تکوین:
هر مخلوقى متعادل و متوازن خلق شده است و اجزاى آن به گونهاى تعبیه شدهاند که بتوانند در مجموع، آن موجود را به کمال لایق برسانند. از آنسوى به هر موجودى در عالم آفرینش نقشى خاص داده شده، تا کل عالم هستى نیز به صورت منسجم و هماهنگ به سوى هدفى از پیش مقرر شده، حرکت نماید.
② عدل در عالم تشریع:
عدل تشریعى دو ملازمه دارد:
1)قبح عقاب بلا بیان:
خداوند کسى را به خاطر ترک تکلیف از روى جهل، (البته اگر قاصر باشد نه مقصر) عقاب نخواهد نمود؛
2)قبح تکلیف بما لا یطاق:
خداوند بیش از توان انسان از او تکلیفى نخواسته و عُسر و حَرَج را از کسانى که معذورند، برداشته است.
③ عدل در محشر:
خداوند در روز قیامت با توجه به موارد فوق به عدالت حکم میکند.
④ عدل در اجراى حکم:
خداوند در اجراى حکم نیز به عدالت عمل میکند؛ نیکان را پاداش و بدکاران را عقاب مینماید.
#اعتقادی
@soalvajavab