صٌبح ایران
📌تحزّب در اندیشه‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) 🔹اندیشه‌ها و آرای امام خمینی (رحمةالله‌علیه) به‌عنوان
👈گفتار اول: مردم و دموکراسی در اندیشه‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) 🔹اندیشه رژیم سیاسی، دموکراسی غربی و مولفه‌های آن در اندیشه‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) به‌عنوان واژه یا نظامی معتبر به‌کار نرفته است. 🔹امام خمینی (رحمةالله‌علیه) با فراست کامل معتقد به ابهام، تَغیر و تلوّن مفهوم و رژیم دموکراسی بوده‌اند و به لحاظ برتری و وضوح اسلام و حکومت اسلامی نسبت به این نحله‌ی فکری و شکل حکومتی، آن‌را نفی می‌نمودند. 🔹به باور ایشان پدیده دموکراسی و آزادی‌های غربی، پدیده‌ای مصنوع و دست‌ساز، سیال و در راستای منافع غربی‌ها است، که همواره و فریب‌کارانه این واژگان را به نفع خود تاویل و تفسیر می‌کنند. بدین ترتیب امام خمینی (رحمةالله‌علیه) هم منتقد اصل و اساس دموکراسی غربی بود و هم رژیم‌های دموکراتیک غربی را از واقعیت دموکراسی اصیل بیگانه می‌شمرد و آن‌ها را منطبق با آرمان‌های مورد ادعای فلسفه‌ی دموکراسی نمی‌دانست. 🔹به یقین مشخص است که باور امام خمینی (رحمةالله‌علیه) برمبنای تحقق دموکراسی اصیل در جامعه‌ی دینی است و بارها ایشان برتری حکومت اسلامی را بر دموکراسی یادآور شده و آن‌را دموکراسی حقیقی و درست خوانده‌اند، در این راستا اندیشه‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) سرشار از حس خودباوری جوامع اسلامی و اعتقاد و اتکال به جامعیت و کمال حکومت اسلامی است و حتی انضمام واژه‌ی دموکراتیک را به‌نام نظام اسلامی، مایه‌ی وهن می‌دانند. 🔹به‌نظر امام خمینی (رحمةالله‌علیه) دموکراسی غربی در بهترین شکل و کارآمدترین صورت، تنها تامین‌کننده‌ی مصالح مادی مردم است، درحالی که حکومت اسلامی علاوه‌بر این، وظیفه‌ی اصلی خود را انسان‌سازی و بازسازی و ارتقای امور معنوی مردم به‌شمار می‌آورد و خدام‌داری را جایگزین فردگرایی و انسان‌محوری می‌کند. 🔹همچنین اصل نسبیت اخلاقی و ارزشی، و آزادی‌های منفی‌گونه‌ی دموکراسی، در اندیشه‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) و حکومت اسلامی جایی نداشته و مردود است. 🔹از سوی دیگر نقد شدید این نوع اندیشه‌ی سیاسی و نوع نظام اداره‌ی جامعه دموکراسی به این معنا نبود که امام خمینی (رحمةالله‌علیه) به حاکمیت ملت و مردم اعتقادی نداشتند، بلکه عکس این قضیه صادق است، وی بیش‌از هر فقیه و عالم دینی در طول تاریخ، به مردم و جایگاه عالیه و نقش محوری آن‌ها در حکومت عنایت داشته‌اند. 🔹از این دیدگاه اطلاق ولایت‌فقیه و تولی وی به هیچ‌وجه به منزله ناچیز شمردن نقش عمده‌ی مردم در نظام اسلامی نیست و اساسا اگرچه امام خمینی (رحمةالله‌علیه) نظریه ولایت‌انتصابی را قبول داشته و ولایت را منصوب الهی می‌دانستند، ولی طبق نظریه‌ی احتیاطی عمل نموده و با تفویض نقش بیش‌تر به مردم، تحقق و اعمال ولایت امر خویش را عملا موید به پذیرش مردم می‌کردند. 🔹البته بُعد الهی(اسلامی) تفکر امام خمینی (رحمةالله‌علیه) بر بُعد مردمی آم احاطه داشته و جنبه‌ی مردمی، مقید و محصور در آن است. بدین ترتیب، جمهوریت و اسلامیت دو بال تفکیک‌ناپذیر حکومت اسلامی می‌گردد. لذا با وجود انتصاب الهی ولایت‌فقیه، سیره‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) حاکی از آن است که ایشان، رهبری خویش را به تائید شارع و به قبول مردم، مستند و تثبیت کرده و با این عمل علاوه‌بر احترام به مجاهدت‌های مردم، رعایت احتیاط فقهی و سیاسی را نیز نموده‌اند.