📌 شهید دادببن: وصیت می‌کنم مردم متحد باشند | «جوشش خون تازه از پیکر شهید رضا دادبین پس از یک هفته از شهادت..» | 🔹 بدن مطهر پسرم را بعد از ۷ روز به کرمان آورند؛ پیش خودم زمزمه می‌کردم که خدایا می خواهم به امام زمان عجل الله بگویم، خودمان که هیچ، حتی بچه‌هایمان را هم برای اسلام دادیم و منتظر شما بودیم. ◇ برای آنکه منتظر امام زمان عجل الله بودنمان را نشان دهم، از خداوند مقداری از خون پسرم را درخواست کردم؛ ناگاه دیدم به اذن خداوند از کتف آقا رضا خون جاری شد. ◇ این اتفاق بعد از ۷ روز از شهادت فرزندم، بسیار عجیب بود. «گویی قلب فرزندم دوباره می‌تپد..» ◇ من بلافاصله پارچه‌ای را به خون پسرم آغشته کردم؛ و می‌خواهم این پارچه رو به منتقم خون شهداء، حضرت مهدی علیه السّلام هدیه کنم. ◇ اکنون بخشی از این پارچه در موزه دفاع مقدس نگه‌داری می شود. ✍ راوی: پدرشهید رضا دادبین 🔺️ شهید رضا دادبین از شهدای دانش آموز، چهارم مرداد ۱۳۴۶، در شهرستان کرمان به دنیا آمد. تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و آسمانی شد. ◇ لحظاتی قبل از شهادت و شروع عملیات گزارشگر رادیو رفت جلویش و پرسید : پیامتان برای مردم چیست ؟ ◇ رضا که انگار می‌دانست میخواهد شهید شود پیام نداد و گفت : وصیت من این است که مردم متحد باشند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671