صبحانه ای با شهدا
2⃣ 📌 #خاطرات_شهید 🔹 موهای حسن، طلایی بود. کوچک که بود همیشه موهایش را می‌بافتم و با ربان قرمز می‌ب
3⃣ 📌 کفاره‌ی خودنمایی شهید حسن فاتحی 🔹 جوانی بود رعنا و رشید و بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی چشم آبی و پوست سفید ◇ حسن قبل از حرکتمان برای عملیات کربلای ۴ به من گفت: ◇ "من واقعیتش این است که مشکلی دارم قبل از آمدن به جبهه دنبال لباس و تیپ زدن...جلوی آیینه بودم برای ظاهرم ◇ خواهشم این است که اگر من شهید شدم شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید چون احساس می‌کنم با این قیافه خودنمایی کرده‌ام، ◇ باید کفاره ای بدهم این حرف خودش است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد! ◇ حسن گفت: من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت خوب محشور بشم" ✍ راوی: حاج مهدی مظاهری 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada