📝 💬 براندازی اسلام با شعار وحدت وجود 🖌به قلم علامه 🚥🚥🚥🚥🚥🚥 🚨از زمان و تا حوالي سال ۱۲۰ هجري هيچ صوفي صريحاً به معتقد نبود. صوفيان اين دوره تقريباً همگي از مردمان عرب زبان با تبار عربي (غير از حسن بصري كه تبار به مسيحيان غير عرب مي رساند)، بودند. اين دوره را بايد ناميد و پس از محي الدين را . ☯ از حوالي سال ۱۲۰ سيل جريان انتقال جوكيات هندي، عقايد برهمائي ، بودائي و هندوئي از ناحيه به ممالك اسلامي شروع شد و روز به روز «وحدت وجود» به زبان ‏ها افتاد. حدود يك قرن طول كشيد كه گوش ها و روح اجتماعي به آن عادت كند و ابراز اين باور خلاف واقعيت، نشان از ديوانگي تلقي نشود. (ف ۲۶۱) فرازترين بلندگوي آن شد، در زمان (ف ۲۹۸) يكي از باورهاي پر نفوذ در جامعه سنيان گشت و اصطلاح بي معني «شرك در وجود» ساخته شد و رواج يافت. در مقابل به سرعت پيش رفت و «توحيد» كه صيغه مصدر از باب تفعيل است به معني «يكي كردن همه اشياء هستي » معني شد. يعني درست نقيض معنائي كه از مبعث پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)تا سال ۱۲۰ هجري به كار رفته بود.♨️ ❇️ بدين ترتيب لفظ در جامعه عيني و تاريخي مسلمانان به دو كاربرد كاملاً متضاد به كار رفته است: 1⃣ توحيد: يكي دانستن خدا در اعتقاد، و نفي الوهيت از هر چيز غير از خدا. لفظ «متعدي » توحيد، در اين كاربرد، «يكي كردن خدا در اعتقاد» است. نه يكی كردن وجود خارجي. 2⃣ توحيد: يكي كردن خدا در عينيت و عرصه وجود خارجي. ❇️و « » در مقابل دو كاربرد بالا، به شرح زير مي شود: 1⃣ شرك: چيزي يا كسي را در الوهيت شريك خدا دانستن. 2⃣ شرك: چيزي يا كسي را در «وجود» شريك خدا كردن. 🔹صوفيان به شدت شعار را در مقابل ، تبليغ كردند. آن تنفّر شديدي كه مسلمانان نسبت به چيزي به نام «شرك» داشتند وادارشان مي كرد از هر چيز، هر مفهوم، هر بو و رائحه شرك گرچه وهمي و خيالي باشد پرهيز كرده و دوري بجويند. وقتي كه صوفيان چيزي به نام «شرك در وجود» را مطرح كردند، مردم به حرف شان حساس شده وسخن شان را استماع كردند. 🔸حقيقتاً مردم نمي توانستند ميان صوفيان و عالمان (اهل فكر به معني عام) داوري ‏كنند كه آيا آن شرك است يا اين. يا: توحيد اين است يا آن. همان طور كه در مقاله «حديث سلسلة الذهب» از مقالات مقدماتي به شرح رفت امام رضا(علیه السلام) به حمايت و پاسداري از (لا اله الا الله) برخاست و آن ماجراي عظيم را به وجود آورد تا براي همگان روشن شود؛ ⚠️ آن چه صوفيان مي گويند «تجميع» است نه توحيد، كه همه چيز را جمع كرده يك جا خدا مي نامند كه هم شرك در وجود است و هم شرك در الوهيت.💯 🤔صوفيان مي گفتند: شما مي گوئيد هم خدا وجود دارد و هم مخلوق، اين شرك در وجود است‼️ ✍پاسخ: هميشه اشتباه بنيادين و ، «اصالت دادن به ذهنيات» بوده و هست كه نتيجه‏ اش سلب واقعيت از واقعيات، است. ☑️ «وجود» فقط يك «مفهوم محض» است مفهوم صرفاً ذهني. ... از جمله چيزهائي كه در خارج از ذهن و در عالم واقع، وجود ندارد خود همين «وجود» است [مفهوم] وجود در خارج وجود ندارد و عدم است، درست مانند «عدم» كه در ذهن قابل فرض است اما در خارج، عدم، عدم است. وجود و عدم، در ذهن متناقض اند اما در خارج «مساوي هم» هستند و هر دو «عدم»اند. ☑️وجود، مفهومي است كه ذهن آن را از موجودات خارجي انتزاع كرده و در خود جاي مي دهد و نقيض آن را عدم مي نامد. نه وجود در خارج از ذهن وجود دارد و نه عدم. آن چه در خارج وجود دارد «موجود» است نه وجود. بلي درست است «مفهوم ذهني وجود يك مفهوم واحد است» همان طور كه «مفهوم عدم يك مفهوم واحد است» و دو نوع يا دو جور عدم نداريم اما وجودهاي خارجي كه «موجود» هستند كثيراند. نتيجه: آن شرك در وجود كه ارسطوئيان صدرائي آن را چماق كرده‏ اند، خيالي بيش نيست و در واقعيت خارجي شرك_در_عدم است نه . 💠🔅💠🔅💠🔅💠 ✴️ با عَلَم كردن شعار موهوم "شرك در وجود" مي رفت بنيان اسلام را بر كند و اگر به اين سير ادامه مي داد همه ممالك اسلام را به دين معتقد مي كرد و الغاي اسلام و قرآن را رسماً اعلام مي كرد و اساساً ، تصوف را براي همين هدف با يك دراز مدت، وارد جامعه مسلمانان كرده بودند كه امام رضا(علیه السلام) آن ضربه كاري را بر اين جريان وارد كرد. تصوف پس از اين ضربه به احتضار افتاده بود كه با گذشت زمان از نو جان گرفت ليكن هرگز نتوانست براندازي اسلام را مثل سابق، هدف بگيرد و قانع شد كه به اصطلاح «قرائت ويژه ‏اي از اسلام» باشد. ------------- 📚 مجله نورالصادق شماره ۲۵ 🆔 @safiresheytan 🕸