مجستیک و دفاع مقدس از نگاهِ بعضی ها | تحلیلی بر فیلم سینمایی مجستیک و ردپای آن در سینمای دفاع مقدس مجستیک با بازی درخشان جیم کری و کارگردانی بی نقص فرانک دارابونت، قصه ی فیلمنامه نویسی است که در دروان تفتیش عقاید در هالیوود که معروف است به دوران "مک کارتی" متهم به داشتن عقاید کمونیستی می‌شود. او با خودروی شخصی اش و به شکلی تصادفی در رودخانه ای سقوط می کند و سپس، بی هوش در ساحل شهری که جوانان زیادی را در جنگ از دست داده، پیدا می شود. مردم شهر او را که حافظه اش را هم از داده، با یکی از مفقودالاثرهای جنگ، که حالا بعد از سالها برگشته، اشتباه می گیرند. او ناخواسته با رنجِ از دست دادن جوانان شهر در جنگ، که مردم شهر به آن دچار هستند، آشنا می شود و با آنها هم ذات پنداری و همدردی می کند. و حتی با نامزد همان جوانِ مفقودالاثر که بسیار شبیه خود اوست (تا حدی که تمام مردم او را با آن اشتباه گرفته اند) رابطه ی صمیمانه ای پیدا می کند. مجستیک نام سینمایی است که سال هاست تعطیل شده، ظاهرا از زمان همان جنگ کذایی. با آمدن جیم کری (پیتر اَپلتون) و با کمک او به پدرش سینما دوباره به راه می افتند. گویی سینما استعاره است از جریان زندگی که با هر بار آغاز به کار و توقف آن، دور یک زندگی سپری می شود. استعاره فراموشی که در فیلم بسیار دقیق استفاده شده، خودِ مخاطب را هدف گرفته است. مخاطب است که فراموش کرده که کشورِ مد نظر کارگردان، جوانان زیادی را برای آرامش مردم از دست داده است. مخاطب است که فراموش کرده که درست همانند قرون وسطی، زمانی در آمریکای مدعی آزادی بیان، دادگاه های تفتیش عقاید به راه افتاده و چه انسان های بی گناهی که به بهانه های واهی مجرم شناخته شده اند. حتی خودِ پیتر اپلتون هم با ورود به رابطه با زن جوانی که او را با نامزد سابقش اشتباه گرفته، گویی ناخودآگاه مشغول خیانت به آن هایی است در جنگ شته شده اند. در نهایت مامورانی که از طرف کمیته "مک کارتی" به دنبال پیتر اپلتون با بازی جیم کری هستند، او را پیدا می کنند. آن هم درست زمانی که او حافظه اش را باز یافته. کمیته مک کارتی با بهانه ای احمقانه پیتر اپلتون را به دادگاه می کشانند، اما بخش مهم، دفاعیه ی پیتر اپلتون است. او در دادگاه و در دفاع از آزادی بیان و آزادی اندیشه، کشته شدگان جنگ را ملاک و معیار قرار می دهد و آنها را کشته در این راه می داند و اصطلاحا برای مبارزه با تفتیش عقاید در هالیوود، دست به سو استفاده از خون کسانی می زند که به زعم او برای آزادی جنگیده اند. این همان کلیشه ای است که تعداد زیادی از آثار به ظاهر دفاع مقدسی ما را نیز شامل می شود. این کلیشه ای است که قهرمان یک فیلم دفاع مقدسی گاهی مدعی آزادی بیان است و گاهی مدعی فیمینیسم از آب در می آید و چه بسا اگر همین روند پیش برود، روزی می رسد که برای دفاع از حقوق همجنسگرایان هم این سو استفاده رُخ می دهد. در واقع در آثاری از این دست، فیلمساز، دفاع مقدس را مانند سپر جلوی خودش می گیرد تا از ممیزی ها و نظارت ها عبور کند و سپس دغدغه اصلی اش را به مخاطب حقنه کند. سهیل سلیمی مجستیک جیم کری سهیل سلیمی فرانک دارابون سینمای دفاع مقدس آزادی بیان مک کارتی تفتیش عقاید the Majestic SOHEIL SALIMI شنبه 1 آذر‌ماه سال 1399 @SOHEILSALIMI