✳️ مطالب علامه حسینی طهرانی (قدس سره) درباره علامه طباطبایی (قدس سره) من چه گويم درباره كسی كه عمرم و حياتم و نفسم با اوست. من اگر خدا شناس باشم يا پيغمبر شناس، و يا امام شناس، همه اينها به بركت رحمت و لطف اوست‏ يعنى از وقتيكه خداوند او را به ما عنايت كرد، همه چيز را مرحمت كرد. او همه چيز بود؛ بلند بود و كوتاه بود، در عين بلندى كوتاه؛ و در عين اوج و صعود، در حضيض و نزول. با ما طلبه ‏هاى عَجول و گستاخ، نرم و ملايم؛ مانند پدر بلند قامتى كه خم مى ‏شود و دست كودك را مى ‏گيرد و پا به پاى او راه مى ‏رود، استاد با ما چنين مى‏ كرد؛ او با ما مماشات مى‏ نمود. و با هر كدام از ما طبق ذوق و سليقه و اختلاف شدّت و حِدّت و تندى و كندى او راه مى‏ رفت؛ و تربيت مى ‏نمود. و با آنكه اسرار الهيّه در دل تابناك او موج مى‏ زد سيمائى بشّاش و گشاده و وارفته، و زبانى خموش، و صدائى آرام داشت. و پيوسته به حال تفكّر بود، و گاه گاهى لبخند لطيف بر لب‏ها داشت. بحسن خلق و وفا كس به يار ما نرسد تو را در اين سخن انكار كار ما نرسد اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند كسى به حسن و ملاحت به يار ما نرسد بحقّ صحبت ديرين كه هيچ محرم راز به يار يكجهت حقگزار ما نرسد هزار نقش برآيد ز كِلك صُنع و يكى به دلپذيرى نقش نگار ما نرسد آرى، اى استاد عزيز! بعد از تو بايد همان جمله ‏اى را گفت كه حضرت سجّاد عليه السّلام بر سر قبر پدر گفت: أَمَّا الدُّنْيَا فَبَعْدَكَ مُظْلِمَةٌ؛ وَ أَمَّا الاخِرَةُ فَبنُورِ وَجْهِكَ مُشْرِقَة. 🔸علامه حسینی طهرانی، مهر تابان، ص 79 @sokhanerfan