بسمه تعالی
♦️
شناخت ایمان از منظر دیگر
ایمان فطری در مقابل ایمان خیالی به خداوند
... ريشه اشكالات بزرگي مثل جبر و اختيار و عدل الهي و دعا و قضا و قدر و ... هم از همين اعتقاد به خداي خيالي است. وقتي كه خدايي است و من هستم، حتماً عقل چنين سؤالاتي ميكند.
اشتباه از اين جاست كه ما به خداي خيالي توجه داريم (خدايي است و مني هستم). و جواب صحيح، وقتي داده ميشود كه خدايي را بپرستيم كه فطرت ميشناسد.
آثار منفي ديگر چنين ايماني (ايمان به خداي خيالي):[و فرق آن با ايمان به خداي فطري]
بندگي خداي خيالي، بندگي خشك مقدسانه و بيروح و بيمعناست.
بندگي خداي معرفت فطري، عبادتش بسيار لذت بخش، شيرين، معنيدار و تكامل بخش است.
علامتهاي اين دو نوع ايمان:
در شق اول: هر چه عبادت بيشتر ميشود، عجب هم بيشتر ميشود. هر چه پاكيزگي و عمل به دستورات الهي بيشتر ميشود، خودبرتربيني و توقعات از ديگران (من آدم مقدسي هستم و ارزش مرا نميدانند!) و تحقير ديگران (ببين چه كاري انجام ميدهد، من ديگر اين كارها را هرگز نميكنم!) بيشتر ميشود.
در شق دوم: انسان را به هيچي و ذلت و پستي خودش آگاهتر ميكند. ذلت خودش را در خودش محسوستر ميكند و هر چه عبادت بيشتر ميشود، نورانيت دروني قويتر ميشود و با آن نور، حقيقت را بيشتر مشاهده ميكند و در حركت خود، حقارتها و پستيها و كثافتهاي خود را بيشتر مشاهده ميكند و طوري در خود فرو ميرود كه جرأت اين را هم ندارد كه كسي حتي او را بنده خدا هم به حساب بياورد.
♦️
جزوه فطرت استاد علیپور
@sokhanshia