📚 مرنج و مرنجان شاگردی از عارفی خواست که او را موعظه کند... عارف گفت: مرنج و مرنجان! شاگرد پرسید: «مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم ولی «مرنج» یعنی چی؟ چه‌طور می‌توانم ناراحت نشوم!؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده، چه‌طور نباید برنجم؟» عارف پاسخ داد: «علاج آن است که خودت را کَسی ندانی، و اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی‌رنجی! » وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن