[ظرافت های اخلاقی شهدا - شهید بهشتی - صفحه ۴۷]  شهید زین الدین «به نماز اول وقت، خیلی اهمیت می‌داد. آن روز توی اتاق جنگ جلسه داشتیم. همه اش در این [فکر] بودم که تا از محل جلسه برویم سمت نمازخانه، نماز اول وقت رفته، اما آقامهدی فکر همه چیز را کرده بود؛ سپرده بود یک روحانی از روحانی‌های لشکر هماهنگ کرده بودند بیاید که تا اذان گفتند، همان جا نماز بخوانیم. [۱] اذان هم که گفتند، همان جا توی اتاق جنگ تکبیر نماز را گفتیم». از بچگی یادش داده بودم که نمازهایش را اول وقت بخواند. فرمانده لشکر هم که شد، این قدر رعایت می‌کرد که رزمنده‌های دیگر هم به نماز اول وقت عادت کرده بودند و به فرمانده شان نگاه می‌کردند. بعد از شهادتش، چهار نفر از دوستانش در چهار شهر مختلف، خواب دیده بودند. همه یک خواب، که مهدی را با لباس احرام روی کعبه ایستاده است و طواف کننده‌ها را هدایت و فرماندهی می‌کند. از او می‌پرسند: «آقا مهدی! چی شده که شما اینجا هم فرمانده هستی و این مقام را داری؟ » مهدی می‌گوید: «این برای همان نمازهای اول وقتی است که در دنیا خواندم». [۲] ---------- [۱]: یادگاران، ص ۵۳. [۲]: تو که آن بالا نشستی، ص ۳. (به نقل از پدر شهید) ارسال شده توسط بازار کتاب http://www.ghbook.ir/Book/13587