شعری درباره سودرجان: به دشت و جلگه شاداب لنجان مکان و خطه‌ی سبز سودرجان که شاه‌کوه در جوارش استوار است به دشتش زنده‌رود هم‌در خروش است که مردانش یل وشیران دشتند زنانش مؤمن و یزدان پرستند جوانانش غیور و پر خروشند به‌کار علم ودانش فخر فروشند به صحراهاش بود برج کبوتر کشاورزان و دامداران سرور به کسب دانش و هم علم وفرهنگ به وقت تنگ و تار آماده در جنگ شجاع و مؤمن و مهمان نوازند به حفظ دین وکشور سر ببازند بتاریخ مانده هم نامش سوران به دشتش خطه سر سبز ساسان به روز سخت جنگ وحمله خصم بزرگ وکوچکش همواره در رزم شهیدان همه بی باک وسر کش همه کشته زتیر و توپ وترکش خداوند نگه‌دار مردمانش زسیل و باد و طوفان در امانش قلم قاصر ز وصف ثبت نامش به حفط خاک و میهن آرمانش ✍حیدرعلی سلیمی سودرجانی @sooderjan_ir