🏴 داستان مطالبه فدک توسط امام کاظم(ع) از سومین خلیفه عباسی و ماجرای مظلومیت حضرت فاطمه(س) (مهدی عباسی سومین طاغوت عباسی، برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود، روزی اعلام کرد، می خواهم مظالم عباد و حقوقی که مردم برگردن من دارند، به صاحبانشان بپردازم، امام کاظم (ع) این اعلام را شنید، برای استرداد (فدک) که مال فاطمه (س) و سپس فرزندان فاطمه (س) بود، نزد مهدی عباسی آمد، اینک به گفتگوی آنها توجه کنید): 🚩امام کاظم(ع): (ما بال مظلمتنا لا ترد: چرا آنچه را که به زور از ما گرفته شده، به ما بر نمی گردانی؟) 🔻مهدی عباسی: موضوع چیست؟ 🚩امام کاظم(ع): خداوند متعال هنگامی که فدک (فدک؛ سرزمین مزروعی حاصل خیزی بود که در نزدیکی خیبر در 140 کیلومتری مدینه قرار داشت و نقطه اتکا و پشتوانه اقتصادی یهودیان حجاز بود و بخشی از خیبر به شمار می آمد که در سال هفتم هجرت، پس از فتح خیبر، در اختیار پیامبر اسلام (ص) قرار گرفت) و حومه آن را (که در دست یهودیان بود) برای پیامبرانش فتح نمود، بر آن اسب و شتر رانده نشد (یعنی بدون جنگ در اختیار مسلمانان افتاد)، خداوند این آیه (26 اسراء) را بر پیامبرش نازل کرد: (و آت ذاالقربی حقه: و حق نزدیکان را بپرداز.) پیامبر (ص) ندانست که منظور از نزدیکان، چه کسانی هستند، از جبرئیل پرسید، جبرئیل هم از خدا پرسید، خداوند (توسط جبرئیل) به پیامبر (ص) وحی کرد، فدک را به فاطمه (س) بده، پیامبر (ص) فاطمه (س) را طلبید و به او فرمود: (ای فاطمه! خداوند به من امر کرده تا فدک را به تو بدهم) فاطمه (س) عرض کرد: ای رسول خدا! من هم از شما و از خدا پذیرفتم، تا زمانی که پیامبر (ص) زنده بود، وکیل های پیامبر (ص) در سرزمین فدک (مشغول کار) بودند پس از رحلت پیامبر (ص) هنگامی که ابوبکر، زمام حکومت را بدست گرفت، وکلای فاطمه (س) را از سرزمین فدک بیرون کردند. فاطمه (س) به عنوان اعتراض نزد ابوبکر رفت و فرمود: (فدک را به من باز گردان!) ابوبکر گفت: شخص سیاه یا سرخ پوستی (هر که باشد) نزد من بیاور، تا گواهی دهند. فاطمه (س)، امیرمؤمنان علی (ع) و (ام ایمن) را نزد ابوبکر برد و آنها به نفع فاطمه (س) گواهی دادند، ابوبکر تصدیق کرد و سندی نوشت (که فدک از آن فاطمه است و) کسی او را از فدک باز ندارد. فاطمه (س) از نزد ابوبکر خارج شد و نامه (سند و رد فدک) را همراه داشت، در راه به عمر برخورد کرد، عمر گفت: (ای دختر محمد (ص) در همراه تو چیست؟) فاطمه (س) فرمود: (نامه ای است که پسر ابوقحاقه (ابوبکر) برایم نوشته است) عمر گفت: آن را به من نشان بده. فاطمه (س) (دستخط) آن را به او نشان داد. عمر، آن نامه را از دست فاطمه (س) قاپید و خواند، سپس روی آن آب دهان انداخت و آن را پاک کرد و پاره نمود و به فاطمه (س) گفت: (این فدک را پدرت با راندن اسب و شتر نگرفته است تا تو بخواهی ریسمان بر گردن ما بگذاری) (یعنی پدرت برای بدست آوردن آن جنگ نکرده و زحمت نکشیده، تا زحمت پدر را به رخ ما بکشی و ما را محکوم کنی). 🔻مهدی عباسی: ای ابوالحسن (ای امام کاظم) حدود فدک را برای ما مشخص کن (تا آن را به تو باز گردانم) 🚩امام کاظم(ع): حد اول آن، (کوه احد) است و حد دوم آن (عریش مصر) است، حد سوم آن (سیف البحر) (حدود شام و سوریه) است و حد چهارمش (دومة الجندل) (بین شام و عراق) است (به عبارت دیگر زمام حکومت همه جهان اسلام باید در دست ما باشد) 🔻مهدی عباسی: همه اینها جز فدک است؟ 🚩امام کاظم(ع): آری همه اینها جزء فدک است و همه اینها از سرزمین هایی است که رسول خدا (ص)، اسب و شتر بر آن نرانده است (بلکه بودن جنگ در اختیار مسلمانان قرار گرفته است. 🔻مهدی عباسی: این همه، مقدار زیاد است، باید در این باره اندیشید... (در مناقب آل ابیطالب جلد 4 صفحه 321، آمده است که همین گفتگو بین امام و هارون شکل گرفت و در پایان هارون نسبت به حد و حداد فدک معترض شد و تصمیم کشتن آن امام همام را گرفت...) داستان های اصول كافي- ص 236 س کانال استخاره با قرآن | تحت نظر حجت‌الاسلام مهدی مهدوی | @stekhare