چه خوب چه بد، من همیشه بدترین حالت یک حادثه را تصور می‌کنم! می‌خواهم بدانم اگر اتفاق تلخی، یقه‌ی سرنوشتم را بگیرد و در سیاه‌چاله‌ی غم و اندوه دست و پا بزنم، چه کار خواهم کرد؟ بعد قلبم، تنگ می‌شود، خون را از سمت خودش پس می‌زند و می‌گوید:« نه من طاقتش را ندارم!» بعد به این فکر می‌کنم، قدر هر ثانیه‌ای که هنوز، خوشبختی از زندگی‌ام رم نکرده، بدترین حالت یک اتفاق در روزمرگی هایم رخ نداده، بدانم! به آدمهای مهم زندگی‌ام، دوستت دارم های فراوان بگویم و قلب رنجور و پر دلهره‌شان را لمس کنم! به این فکر می‌کنم، که نگذارم حسرتی روی قلبم سنگینی کند...نگذارم غبار هیچ مشغله‌ای، روی احساس خودم و عزیزانم بنشیند! من دلم می‌خواهد تا چشم کار می‌کند، ای کاش‌ها جایی در خاطراتم نداشته باشند! خدا نکند از این حادثه‌های تلخ برای کسی اتفاق بیفتد! و خدا نکند قلبی با حسرت شنیدن و گفتن دوستت دارم، بایستد! .•°``°•.¸.•°``°• @story_delbarane •.¸ ¸.• °•.¸¸.•°` ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨) (¸.·´ (¸·´ .·´.͜͡❤️ ♡ ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ˡᶦᵏᵉ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ