چاره راه در مسیر بود
اما ابر پاره ای همچون خراش های بی زبان بر تن داشت،
گویی او نیز حسرت وار در مسیرش نیش و طعنه خورده است.
در برابرم نگرشی بود از نیستی اما تامل ملبسه ای از عیار بالا بر ظاهر مستور کرد و تنهایی به رقیبی مزدور بَدل شد.
و سپس چیرگی به میان آمد..
-