ریسمانِ عمر خود را با بازی‌های کودکانه آغاز کرد و کورمال کورمال هفت سنگ‌های زندگیش را طی کرد. رقابتی سخت میان دو سوی بازی، سرنوشت و آدمی‌زاد ایجاد شد اما تساوی مانع برد و باخت بود،گاهی رختِ غبارِ دل را پهن می‌کرد و گاهی قلمو را با طیف رنگ‌هایی آشنا می‌کرد تا دوچرخه‌ای سوار بر قهقه بکشد. اما تداوم هرکدام در بازه‌ی زمانی کوتاه تا بلند قرار داشت؛