فقرِ بینوا با هر قدمی،غمی می‌کارد با هر نگاهی دلهره‌ای،و با هرنفسی افسوسِ کذایی را به هوای زیرین وارد می‌کند جو در خفقان خشکسالیِ بی قید و شرط در حال غرق شدن است در حالی که غریق نجات با لبخندی از روی فخر و غرور به نفس‌های واپسین خیره می‌شود...