...در آسمان میدیدم که ملائک بسیاری در حال رفت و آمد هستند! آسمان تهران برایم زیبا شده بود. یکباره یادم آمد باید به محل کارم برگردم.جلسه مهمی داشتم،همین که اراده کردم خودم را در محل کار دیدم.تمام پرسنل اداره در سالن اجتماعات جمع بودند. وقتی به جمع آنها نگاه کردم دو سه نفر را دیدم که لباس بسیار زیبایی بر تن داشتند.لباس آنها شبیه حریر سبز بود.درخشندگی خاصی داشت. از فرشته ای که همراهم بود سوال کردم:اینها چرا لباسشان زیباتر از بقیه است؟چرا انقدر می‌درخشد؟ گفت:آنهایی که اینگونه می‌درخشند بخاطر پوشیدن لباس بهشتی است.خلعت بهشتی به خاطر برخی اعمال به آنها داده شده. کمی با خودم فکر کردم.یعنی اینها چه کاری کردند؟. اینها از مسئولین اداره نبودند.هیچ سمتی نداشتند.از نیروهای جوان و قراردادی بودند. فرشته به من گفت:اون آقایی که جلوتر نشسته،به خاطر دعای پدر و مادر به این درجات رسیده.انقدر در خدمت والدینش است و آنقدر با ادب با آنها برخورد کرده که لایق خلعت بهشتی شده.والدین او خیلی ازین جوان راضی هستند. اما جوان دیگری که در آن طرف سالن قرار دارد به خاطر خوش برخوردی به این درجه رسیده. او نه تنها با والدین بلکه با تمام بندگان خدا با تواضع و محبت برخورد میکند.خودش را خیلی پایین میداند و در راه خدمت به انسان ها بسیار تلاش میکند.این خلعت بهشتی نتیجه خدمات اوست... برگرفته از کتابِ ٭بازگشت٭ اثر انتشارات ابراهیم هادی @sulook