خوب به سخنان این عدالتطلب دقت کنید تا به عمق فساد در قوه قضائیه پی ببرید
برخی از ریشهیابیها را مختصراً بیان میکنیم:
تنها دستگاهی که هیچ ناظر مستقلی از بیرون قوه بهش نیست و دارای خود ناظری به خودش هست (فساد زایی و فرعونیت)
برخلاف منویات رهبری در سالهای مختلف و مخصوصاً سال ۹۴مبنی بر
مضاعف بودن مجازات قاضی متخلف ولی دقیقاً برعکس آن اعمال میشود
خود مجازات علیه قضات متخلف (نظارت بر رفتار قضات) باز با لایحه خود قوه علیه خودش وضع شده
چاقو دسته خودش…
اصل استقلال و بیطرفی در رسیدگی به نحوی هست که اگر قاضی اراده کند سوءاستفاده کند حتی رده نظارتی خیلی نمیتواند مداخله در پرونده کند و این اصل استقلال تبدیل به استقلال در فساد میشود و دو لبه تیغ هست
بازدارندگی وضع شده برای تخلف و جرم قاضی به نحوی هست که محرک برای انجام آن هست و براحتی قاضی بعد خروج از دستگاه قضایی میتواند بدون آزمون وکالت کند با درآمد بیشتر
بخاطر همین کوچکترین اوقاتتلخی مسئولان قوه به قضات، استعفای خود را تقدیم میکنند
برخلاف منویات رهبری و برخلاف روایات اصول کافی که اصل را بر جهنمی بودن ۳گروه از ۴گروه قضات گذاشته شده ولی قواعد رو به نحوی تدوین کردند که بجای بازدارندگی شدید، بیشتر بسمت اجل بودن شأن بالای قاضی رفته و حواله به تقوای شخصی قاضی شده نه اصلاح ساز و کار و فرایند آن و بسیاری موارد که باعث شده برخلاف وظیفه ذاتی این قوه، در واقع نقض غرض شده و رتبه بالای فساد را به خودش اختصاص داده و بقول رهبری معظم در خطاب به مسئولان این قوه که
وای از روزی که بگندد نمک
اعوذ بالله من شرور انفسنا
نسل آفتاب