🔳 گویند در روزگاری خرمافروشی بود که همسایهای کفاش داشت، از عادت بد خرما فروش بود که هر روز یک دانه خرما میخورد و هسته خرمای خود را به سمت کفاش پرت میکرد
ولی در ازای این کار کفاش هیچ واکنشی نشان نمیداد و هستههای خرما را در یک گونی جمع میکرد
بعد از گذشت چند سال کفاش دیگر نتوانست این رفتار خرمافروش را تحمل کند
گونی پر از هسته خرما را به زحمت بلند کرد و به سر خرمافروش زد
خرمافروش درجا مرد و
کفاش قاتل او شد.
⚠️این حکایت خیلی از ماست، به ما ظلمها و تلخیها و رنجهای کوچکی از بقیه میرسد، هیچ نمیگوییم و در دل آنها را جمع میکنیم تا به حد کافی که رسید، انسانی را به قتل میرسانیم (چنان برخوردی میکنیم که دل انسانی را بشکنیم)
🔰ما انسانها دنیاهای متفاوتی داریم و بدیهیست که وقتی باهم زندگی میکنیم دچار مشکلاتی شویم، بهتره که نزاریم دلخوریها زیاد بشن و اون فرد رو از اشتباهش مطلع کنیم بهش فرصت جبران بدیم و دلمون رو پر از کینه نکنیم.
❇️ شاید کسی بگه میبخشم ولی نباید گول خودمون رو بخوریم، بخششی که پر از طعنه و کنایه باشه معلومه که درست صورت نگرفته
خودمون رو گول نزنیم
🌱
@surprised