#دلنوشته
روبروی
#عکست ایستادهام و به
#نگاهت خیره ماندهام...
تو هم چشمهایت مدتهاست به من خیره شده و من مثل کودکی لجباز به هر سو میدوم تا به خیال خودم دیگر تحت تعقیب
#چشمهایت نباشم...!
گم میشوم میان
#دلبستگیهای روزانهام...
و با چشمهایی اشکآلود دوباره به التماس یک
#نگاه دیگر برمیگردم سمت
#تو...
دوباره نگاهت را به
#زندگیام گره میزنی!
راه روشن میکنی برایم...
و من دوباره لجبازیهای کودکانهام را از سر میگیرم و غفلت زده خودم را به جاده
#خاکی میزنم!
حس یک کور محروم از روشنایی رهایم نمیکند!
نمیبینم تو را...و این
#درد دارد!
این طور نمیشود! هنوز عاشق نشدهام...!
هنوز فاصله دارم تا
#مرد میدان
#عشق شدن!
برای همین است که معنی نگاههایت را نمیفهمم...
گم شدهام...چون تو را
#گم کردهام...
باید فکری به حال این
#دل کرد که فقط
#مدعی_عشق است!
و گرنه این دل کجا و...
رسیدن به
#قافلهی_عشق کجا؟!
#شهید_مصطفی_صدرزاده
@syed213