✨قانون تراشه‌ها و اصل مزیت یحتمل درباره مفهوم مزیت، فراوان شنیده‌اید. یکی از اصول اقتصاد متعارف یا همان اقتصاد بازار، این است که کشورها به تولید کالاهایی که در آن مزیت دارند، بپردازند و هر آنچه مزیت ندارند را از کشورهای دیگر دارای مزیت، وارد کنند. نقطه مقابل اصل مزیت نیز، خودکفایی همه‌جانبه تعریف شده و اینگونه عنوان می‌شود که اگر شما قائل به اصل مزیت نیستید، پس قصد دیوارکشی دور کشور و قطع ارتباط با جهان را دارید و می‌خواهید به جای تهیه ارزان کالاها از بازار جهانی، همه‌‌چیز را خودتان و به قیمت گران، تولید کنید. چنانکه در کتاب "دولت و بازار" استدلال کرده‌ام، مزیت در عمده موارد و به ویژه در حوزه فناوری، طبیعی نیست، بلکه اکتسابی است. یعنی اینگونه نیست که کشوری که در فناوری‌های حساس مزیت دارد، این مزیت را بدون صرف زمان و زحمت و هزینه به‌دست آورده باشد؛ و وقتی مزیت اکتسابی است، برای دیگران نیز قابلیت کسب دارد و توصیه دیگران به اینکه شما مزیت ندارید و به جای صرف زمان و هزینه و زحمت، کالاهای با فناوری بالا (High Tech) را به قیمت ارزان از کشورهای مزیت‌دار وارد کنید، توصیه به عقب‌ماندگی است. اینجاست که آن مغلطه و اتهام دیوارکشی و قطع روابط با جهان و تولید پرهزینه همه چیز مطرح می‌شود و پاسخی عقلایی می‌طلبد. آیا واقعا در یک سر طیف، دیوارکشی است و در یک سر دیگر، آزادسازی تجاری و واردات مایتحاج از خارج؟ پاسخ تاریخ اقتصاد سیاسی جهان به این پرسش خیر است. یعنی اینگونه نبوده که کشورها یا همه‌چیز را خودشان تولید کنند، یا اینکه درهای واردات را باز بگذارند تا کالاهایی که مزیت ندارند را ارزان از دیگران خریداری کنند. ترکیب کسب مزیت و بهره‌برداری از مزیت‌های دیگران، یک ترکیب ظریفی است که رعایت آن، مستلزم شناخت یک اصل مهم است. این اصل، عبارتست از "کسب فناوری‌های حساس عصر"؛ یعنی شما قرار نیست و ممکن هم نیست که منابع محدود خود برای کسب فناوری‌های تولید همه کالاها صرف کنید. اما در هر دوره‌ای از تاریخ، علاوه بر غذا که در صدر کالاهای استراتژیک قرار دارد، کالاها و خدمات استراتژیکی وجود دارند که کسب مزیت در آنها یا عقب‌ماندگی در آنها، جایگاه یک کشور را در نظام بین‌الملل تعیین می‌کند. در قرن نوزدهم، اگر بریتانیا موفق به تاسیس یک امپراتوری شد که خورشید در آن غروب نمی‌کرد، به سبب مزیتی بود که در فناوری‌های استراتژیک آن عصر یعنی آهن‌آلات، بخار و تلگراف به دست آورد. یا آمریکا اگر در قرن بیستم قدرت برتر شد، به جهت کسب مزیت در فناوری‌های فلزات، شیمیایی، الکترونیک، فضایی و اطلاعات بود. در قرن حاضر نیز، هر کشوری بتواند در هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی، نیمه‌هادی‌ها و فناوری‌های ارتباطی تحصیل مزیت کند، قدرت مسلط قرن خواهد بود؛ و به همین جهت، رقابت سختی در جهان حول این فناوری‌ها در جریان است. قانون اخیر کنگره آمریکا با عنوان CHIPS and Science Act که ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ با امضای بایدن اجرایی شد را باید در همین چارچوب تفسیر کرد‌. بر اساس این قانون، بالغ بر ۵۲ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه در زمینه نیمه‌هادی‌ها و سایر فناوری‌ها تخصیص خواهد یافت. این اقدام دولت آمریکا، یکی از مصادیق "خلق بازار" است که با تخصیص منابع عمومی، تقاضا برای یک فناوری ایجاد می‌شود تا با بسیج توان علمی ملی، به بازار عرضه شده و سپس به حوزه تجاری سرریز شود. به عبارت دیگر، این حوزه، حوزه‌ای نیست که به عرضه و تقاضای بازار و توان بخش خصوصی سپرده شود، بلکه نیازمند صرف منابع عمومی است. آمریکا می‌توانست به جای صرف این هزینه هنگفت، بر اصل مزیت تکیه کند و از آنجا که در نیمه‌هادی‌ها فاقد مزیت است، اقلام مورد نیاز خود را به قیمت ارزان از شرق آسیا تهیه کند، یا حتی به جای تحصیل فناوری، بعدها به دنبال پروژه "انتقال فناوری" از چین باشد؛ اما نیک می‌داند که این دو گزینه اخیر، یکی به معنی واسپاری قدرت به چین است و دیگری سراب. خلاصه سخن اینکه، در فهم مفهوم مزیت، نباید اشتباه کرد. اولا مزیت، طبیعی نیست، اکتسابی است و دستیابی به آن نیازمند صرف زمان و زحمت و هزینه است؛ ثانیا کسب مزیت در همه کالاها نیاز نیست لذا مراد از آن دیوارکشی هم نیست، بلکه باید بر تحصیل فناوری‌های برتر دوران تمرکز کرد؛ ثالثا مزیت از طریق سازِکار بازار به دست نمی‌آید و مستلزم تخصیص منایع عمومی است؛ رابعا، وابستگی در فناوری‌های دوران، منتج به حاشیه‌زیستی سیاسی در جهان است و البته انتقال فناوری نیز، سراب است. می‌توان به جرات مدعی شد در صدر فناوری‌های برترساز دوران، هوش مصنوعی قرار دارد و تاکید هوشمندانه رهبر حکیم انقلاب اسلامی در آبان ۱۴۰۰ بر ضرورت قرار گرفتن ایران در میان ۱۰ کشور برتر جهان در این زمینه، با جدیت تمام باید در برنامه هفتم توسعه دنبال شود. @syjebraily