🔳ما و چین؛ داستانی از جنس دیگر! / بخش دوم ▪️فکر می‌کنم تقریبا همه می‌دانند که روی کار آمدن ترامپ در امریکا چه سودی برای روس‌ها داشت و چرا روس‌ها خوشحال شدند و چینی‌ها ابتدا مرعوب شده و پس از آنکه توسط پوتین هدایت شدند، اعتماد به نفس خود را پیدا کرده و یک تفاهم‌نامه راهبردی بسیار کلان را با هم امضا کردند!! ترامپ همه بندهایی را که لیبرال‌ها و نئولیبرال‌ها در طول 50 سال گذشته از طریق بانک جهانی، یونسکو، پیمان آب و هوایی پاریس، پیمان ناتو، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و... برای سلطه بر جهان طراحی کرده بودند، یکی پس از دیگری پاره یا تضعیف کرد. او کمی دیر رسید و چینی‌ها جلو افتاده بودند، او به خوبی از اتحاد لیبرال‌های امریکایی و حکام چین مطلع بود (این هم خود مثنوی بلندی است) و در همان ماه‌های نخست تلاش کرد تا چین را سر جایش بنشاند!! ▪️چینی‌ها بیشترین تجارت را با امریکا داشتند، لیبرال‌های حاکم بر کاخ سفید و فدرال رزرو همه شرایط را برای بهره‌بردای چین از بازار مصرف امریکا فراهم کردند و باوجود اعتراض گاه و بی‌‌گاه در مورد نرخ برابری یوان و دلار، امریکا را به شدت به چین مقروض کردند در حالی که بزرگ‌ترین شرکت‌ها و کمپانی‌های های‌تک امریکایی به‌روزترین تکنولوژی‌های خود را به چین بردند!! ترامپ در طول چهار سال گذشته بر آن بود تا همه این روابط را از نو تعریف کند، به باور او، ایران عامل نفس کشیدن چین است و به هر شکل ممکن یا باید نابود شود یا باید همراه، راه سومی وجود ندارد. پیش از این در مورد اهمیت ایران برای چینی‌ها در کانال اخبار سوریه توضیح داده‌ام و نیازی به این مساله نیست. اما یک نکته دیگر هم وجود دارد که نباید بی‌خیال آن شد. ▪️اهمیت ایران برای چین فارغ از آنکه تنها محور و مسیری است که می‌تواند این کشور را در صورت بروز هر جنگی با امریکا از طریق افغانستان به عراق، سوریه، دریای مدیترانه و اروپا متصل کند (یک بار در مورد افغانستان هم توئیتی کردم و یادآور شدم که هدف ایران صرفا متصل کردن تهران به مدیترانه نیست، باید کابل هم به این مسیر بپیوندد) و از محاصره نجات دهد، اما ایران یک اهمیت راهبردی دیگر هم برای چینی‌ها دارد و آن هم مساله انرژی است. تقریبا امروزه سه کشور دارنده نفت خام در جهان زیر یوغ امریکا نیستند، ونزوئلا، ایران و روسیه. تکلیف اولی که زیاد مشخص نیست و دیر یا زود در این کشور بلوا به پا خواهد شد، اما دو مورد دیگر تنها کشورهایی هستند که می‌توانند نیاز نفتی چین را تامین کنند و امریکا در هر محاصره و یا جنگ اقتصادی و نظامی نمی‌تواند چین را از وارات نفت خام محروم کند. مصرف روزانه هشت میلیون بشکه نفت خام توسط صنایع چین (هر چند این مصرف فعلا در سایه رکود اقتصادی کم شده است) که همه هم تقریبا وارد می‌شود، نقطه آسیب چین به‌شمار می‌رود. ▪️در واقع، امریکا می‌تواند همه صادرکنندگان نفت را وادار کند تا به چین نفت نفروشند، اما ایران و روسیه هیچ وقت وارد این بازی نمی‌شوند. کما اینکه روس‌ها به تنهایی قادر به تامین همه نیازهای نفتی چینی‌ها نیستند و اینجا است که اهمیت ایران مشخص می‌شود. چینی‌ها همانگونه که در مقدمه این نوشته هم گفتم، خیلی دیر فهمیدند که چه اشتباهی در مورد ایران کرده‌اند و این اشتباه هم به سادگی قابل ترمیم نیست و نیاز به گذشت زمان دارد. در سایه تهدیدات روزمره امریکا علیه چین، این کشور به خوبی فهمیده که باید کمی راهبردی‌تر و آینده‌نگرانه‌تر فکر کند. گفتم که چینی‌ها در حق کشور ما نامردی بسیاری کردند، اما در طول دو سال گذشته تلاش کرده‌اند این اشتباهات را به شکلی جبران کنند. آنها تا جایی که توانسته‌اند پس از تحریم نفتی ایران، از ما نفت خریدند و کالاهای مورد نیاز را به ایران فرستادند. ▪️پیشنهاد ایران برای امضای یک معاهده راهبردی و کلان با چین، مورد موافقت سران پکن قرار گرفته است. آنها تلاش کرده و می‌کنند تا سازمان شانگهای را فعال‌تر کنند، در طول سال‌های گذشته همواره مواضع قابل قبولی در حمایت از ایران گرفته‌اند. با این حال به‌نظرم کسی در ایران وضعیت این روزهای چین را خوب نمی‌داند. آنها به شدت عصبانی و شکننده هستند. من به هیچ عنوان موضع‌گیری سفیر چین در تهران را بر نمی‌تابم، اما از موضع‌گیری آنهایی که برای چین سینه چاک می‌کنند هم وحشت‌زده هستم! به همان میزان هم موضع آنهایی که می‌گویند ما مستعمره چین و روسیه هستیم را درک نمی‌کنم، این جماعت دیگر وامصیبت‌تر از گروه پیشین هستند!! همانگونه که گفتم، ما و چینی در طول 15 سال گذشته اشتباهاتی در حق همدیگر داشته‌ایم و حالا باید از آن عبور کنیم. در این زمینه باید با صبر و حوصله تصمیم گرفت... @syriankhabar