بخشی از محتوای کتاب👇 وظایف حاکم اسلامی چهار نوع است. یک نوع وظیفه‌ی او نسبت به خودش است و رسیدگی او نسبت به اخلاق و رفتار و سلوک فردی خودش. یک نوع وظایف که مربوط به معنویات مردم است، مثل رشد دادن اخلاق مردم، شکوفا کردن استعدادهای مردم، رسیدن به تعلیم و تربیت مردم و از این قبیل. قسم سوم، آن وظایفی است که مربوط به اداره‌ی جامعه است، مثل استقرار عدالت اجتماعی، استقرار امنیت عمومی، تنظیم ارگان‌های لازم برای خدمات عمومی، بالا بردن درآمد عمومی و کیفیّت و کمیّت بخشیدن به تولید عمومی و ملّی در جامعه. و یک قسم هم که قسم چهارم است، تنظیم روابط امّت اسلام و جامعه‌ی اسلامی با جهان. یعنی تنظیم سیاست خارجی و مساله‌ی جنگ و صلح و ایجاد روابط سالم و حفظ قدرت و شان و حیثیت و آبروی نظام اسلامی و ملّت اسلامی در جهان، چه در رابطه‌ی با ملت‌ها و چه در رابطه‌ی با دولت‌ها. این چهار قسم وظایف بر عهده‌ی حکومت اسلامی است. آنچه که مهم است، این است که حکومت، آن وقتی قابل قبول است که این وظایف را ملتزم و متعهد باشد. آن حاکمی و آن دستگاه زمامدار و حکمرانی که این وظایف را برای خود قائل نباشد، به آنها اهمیّت ندهد، برای آنها تلاش نکند، از نظر اسلام این دستگاهِ حکومت پذیرفته و قابل قبول نیست. @t_manzome_f_r