#خاطرات_رهبر_انقلاب۴۴
سختترین ساعـات عمرم
آن چه که در خصـوص تعیین رهـبر واقـع شـد و بـار این مسئولیت بر دوش بنـدهي کوچـک ضـعیف حقیر گذاشـته شد، براي خود من حتّی یک لحظه و یک آن از آنات گذشـتهي زندگی، متوقَّع و منتظَر نبود. اگر کسـی تصور کند که در طول دوران مبـارزه و بعـداً در طول دوران انقلاب و مسئولیت ریاست قوّهی اجرایی، حتّی یک لحظه به ذهن خودم خطور میدادم که این مسئولیت به من متوجه خواهـد شـد، قطعـاً اشـتباه کرده است. من همیشه خودم را نه فقـط از این منصب بسـیار خطیر و مهم، بلکـه حـّتی از منـاصبی که به مراتب پـایینتر از این منصب بـوده است _مثـل ریـاست جمهـوري و دیگر مسئولیتهـایی که درطـول
انقلاب داشـتم_ کوچکتر میدانسـتم.
یـک وقتی خـدمت امـام(رحمهالله) این نکته را عرض کردم که گـاهی نام من در ردیف بعضـی از آقایان آورده میشود، در حالی که در ردیف آنها نیسـتم و من یک آدم کوچک و بسـیار معمولی هسـتم. نه اینکه بخواهم تعارف کنم؛ الان هم همـان اعتقـاد را دارم. بنـابراین، چنین معنـایی اصـلاً متصور نبود. البته در آن ساعـات بسـیار حساسـی که سـختترین ساعـات عمرمـان را گذرانـدیم و خـدا میدانـد که در آن شبِ شـنبه و صـبح شـنبه چه بر مـا گـذشت، برادرهـا از روي مسئولیت و احسـاس وظیفه، با فشـردگی تمام، فکر و تلاش میکردنـد که چگونه قضایا را جمع وجور کننـد. مکرَّر از من به عنوان عضو شوراي رهبري اسم میآوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد میکردم؛ اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعاً این مسئولیت را به من متوجه کننـد. در همـان موقع به خـدا پنـاه بردم و روز شـنبه قبـل از تشـکیل مجلس خبرگـان، با تضـرع و توجه و التماس، به خـداي متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مـدبِّر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوي از مجموعهي شوراي رهبري، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی براي دین و آخرت من زیان داشـته باشـد، طوري ترتیب کار را بده که چنین وضـعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواسـتم که این مسئولیت متوجه من نشود.
بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمـد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشـش و تلاش و اسـتدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الان خودم را یک طلبهي معمولی و بدون برجستگی و امتیازي خاص میدانم؛ نه فقط براي این شغل با عظمت و مسئولیت بزرگ، بلکه _همانطور که صادقانه گفتم_ براي مسئولیتهـاي به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوري و کارهاي دیگري که در طول این ده سال داشـتم. اما حالا که این بار را روي دوش من گذاشـتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: "خذها بقوّه" برای این مسئولیت، از خدا اسـتمداد کردم و باز هم اسـتمداد میکنم و هر لحظه و هر آن، در حال اسـتمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسئولیت را در حـد وسع خودم _که تکلیف هم بیش از وسع نیست_ با قدرت و قوّت و حفظ شأن والاي این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم.
این تکلیف من است، که امیدوارم ان شاءالله مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولیّ عصر (عجاللهفرجه) و مؤمنین صالح باشم.
سخنرانی در مراسم بیعت ائمهي جمعهي سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان ۶۸/۴/۱۲
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r