⚫ امتِ مرده و تنهایی مسلمبنعقیل
🔺 شايد انسان با خودش بگويد که مسلمبنعقیل چگونه توانست، يا چگونه اين اتفاق افتاد، که آن همه نيروی انبوه را که در خدمت داشت، بر باد بدهد؟ چگونه آن نيروهای مردمی را که در خدمت داشت بر باد داد؟ چگونه يک روز نشده تکوتنها شد و پرسهزنان در کوچهها به اینسو و آنسو میرفت؟ چگونه چنين نيروهايی را بر باد داد؟ چگونه از اين نيروها در کارزار خود با عبيداللهبنزياد بهره نبرد؟
🔺درواقع، اين نيروها فقط روی کاغذ نيرو بودند. اين نيروها فقط در فهرستِ ثبتنام نيرو بودند که وقتی نامها ثبت شد، به هجده هزار يا بيست هزار يا سي هزار نفر رسيد. آنان روی کاغذ نيرو بودند؛ زيرا آن هجده هزار يا بيست هزار نفر بخشی از همين امتِ مرده و اين امتِ فروپاشيده بودند.
🔺
اين فروپاشیِ عجيب ناگهانی در يک لحظه، اين فروپاشی عجيب ناگهانی در يک ساعت، آن شکست پيشينهدار را بازتاب میدهد. اين شکست در پشت خود شکستی ديگر داشت: شکست روان، شکست وجدان، شکست درون. آن شکست روانی و وجدانی و درونی زيربنای اين شکست بود.
📚 کتاب امامان اهلبیت علیهمالسلام، صفحه ۵٠۹
🆔
@shahidsadr