❇️
روایتی از آخرین لحظات حیات دنیوی شهید سنوار؛ او یک چفیه دور سرش پیچیده بود، تا آخرین لحظه با آرامش جنگید، دو نارنجک به طرف سربازانی پرت کرد که داشتند از پله ها بالا می رفتند و آنجا مجبور شدند عقب نشینی کنند و کوادکوپتر بفرستند. او یک تکه چوب به سمت کوادکوپتر پرت کرد و نهایتا او که یک دستش قطع شده بود با گلوله تانک شهید شد.
با تیر، نشد تیغ، نشد چوب، نشد سنگ با هرچه به دستم برسد آمدهام جنگ
#یحیی_سنوار
🇮🇷کانال تبیین برای بیداری و آگاهی
لطفا با دعوت از دوستان خود با لینک زیر همراه ماباشید
http://eitaa.com/taaben