🔹نوشتار سرکارخانم فاطمه رجبی (همشیره استاد رجبی دوانی): جناب آقای نصیری با سلام! مدتی است گفته‌ها و نوشته‌های شما و باز نشر مطالب دیگران توسط شما را پیرامون «آزادی بی حجابی» شنیده یا می‌خوانم. برآن شدم این مطلب را برایتان بنگارم. زن مسلمان بودن، عقیده به حجاب و عفاف داشتن، پافشاری برحفظ آن را برای من امری طبیعی و ضروری می‌کند به همان نسبت که برای شما غیر ضروری، غیر طبیعی و شگفت‌آور است. مقاله «شریعت بر دار»که در نشریه‌تان منتشر شد، فریاد واشریعتای شیخ شهید را محور داشت، فریادی که همیشه ماندگار است. اکنون برآن نیستم که درباره مشروطه و مشروعه یا هر بحث و مسأله سیاسی سخن بگویم. اما حجاب موضوعی است که مرا به عنوان زن مسلمان، به ویژه شیعه مدعی پیروی از حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها را موظف و مکلف به حضور می‌کند. نمی‌دانم چه شده که شما این‌گونه در ترویج و نشر، و پافشاری بر آزادی بی‌حجابی راسخ گشته‌اید؟ تغییر در نظر و عقیده حتی عمل، و علل و انگیزه و هدف آن به خودتان مربوط است. اما حضور پر رنگ یک آقا با وجهه دینی - مذهبی در مسأله آزادی بی حجابی زنان، با هر توجیه و تفسیر برای من زن مسلمان پذیرفتنی نیست. ابتدا بگویم چرا می‌نویسم «آزادی بی حجابی»یا همان «کشف حجاب»البته با اعلام حکومت؟! زیرا نظرات و ادله و هدف عملی که اظهار می‌دارید جز آزادی بی حجابی نیست. و نیز بدان جهت که وقتی حجاب به هر حال در جامعه رواج دارد، برداشتن قانونی و اعلانی آن می‌شود اعلان آزادی بی حجابی! چرا این مطلب را خطاب به شما نوشتم؟ به آن دلیل که سابقه همکاری در نشریه صبح دارم زمانی که اشتراک عقیده دینی و مذهبی با شمارا احساس می‌کردم. به آن دلیل دینی و شرعی که یک زن مسلمانم و نباید در چنین شرایطی سکوت کنم، حتی اگر همین یک نوشته باشد. به آن دلیل که یک زن هستم و به لحاظ عقلی تنها زنان حق دارند نسبت به وجود حجاب یا عدم آن اظهارنظر کنند. براستی به عنوان شیعه‌ای که پیش‌تر بر سیره اهل‌بیت علیهم السلام تأکید داشتید، کدام انگیزه یا هدف دینی، سیاسی، یا شخصی موجب چنین پشتکاری در ارایه نظرتان پیرامون بی‌حجابی شده است ؟آیا افزایش هر روزه زنان بدون روسری و لباس مناسب در خیابانها و بازارها و اماکن عمومی کافی نیست؟ حتماً باید حکومتی که پسوند اسلامی دارد در کشوری که به هرحال چند دهه به نوعی حجاب وجود داشته اعلان رسمی و قانونی بی‌حجابی کند؟ آیا منظورتان بی‌حجابی فراگیر است؟ می‌گویید دیگر ضروریات بر زمین مانده و... این مهم را می‌دانم و اندوه آن را به جان دارم. اما چرا یکی از آن ضروریات چون این مسأله اولویت شما نیست؟ شما یک مرد هستید از چه روی چنین سرسختانه حامی زنان مخالف حجاب شده‌اید؟ رفع این مسأله کدام مشکل همه مردان و زنان و جوانان و پیرها، از مسلمان و غیر مسلمان ما را حل می‌کند؟ فقر را؟ مسکن را؟ بهداشت و درمان را؟ یا تبعیض و... علاوه بر اینکه خوب می‌دانید که مشکلات ویرانگر اجتماعی و فردی بیشتری ایجاد می‌کند. مرحوم آیت الله طالقانی روحانی متفکر و روشن بین و البته دین‌مدار در خطبه‌ای خطاب به گروههایی که در حمایت از زنان به مخالفت با حجاب پرداخته بودند، فرمود: شما نمی‌خواهد از زنان دفاع کنید، زنها توان دفاع از حقوقشان را دارند و نیازی به حمایت شما نیست. آیا فکر کرده‌اید شما با قلم و زبان بیش از زنان مخالف حجاب پیش رفته‌اید، چرا؟ کدام «دربندی»را رهایی می‌یابید؟ و حمایت از کدام قشر ستم دیده‌ای را متصورید؟ همین جا یادآور شوم شما در کتاب «جایگاه اجتماعی زن از منظر اسلام »انسانیت زن را چنان تنزل داده‌اید که او را «انسان درجه دو» یا «شهروند درجه دو» (تردید از فراموشی من است) خوانده‌اید. یادتان هست تلفنی برسر این مسأله با شما بحث کردم و البته شما در دفاع سخت از نظرتان پا برجا! چه شده امروز اولویت اساسی‌تان حمایت از «آزادی بی‌حجابی زنان» شده است؟ مروری سطحی بر روند کشف حجاب در کشورهای اسلامی ،نشان می‌دهد مروجان و قلم‌زنان و تئوری‌سازان در مصر، ترکیه و ایران و... آقایان بوده‌اند، نه خانمها! و اینک دوباره تکرار؟ در گفتگویی با مجله «موعود» سال ۸۴ روایتی از حضرت ختمی مرتبت(ص) آورده‌اید که تأمل در آن برای ما و شما امروز ضروری است:(خلاصه) پیامبر(ص) به اصحاب فرمودند: زمانی خواهد آمد که امر به معروف و نهی از منکر را ترک خواهید کرد... بدتر روزی است که امر به منکر و نهی از معروف کنید... و بدتر روزی است که معروف را منکر و منکر را معروف می‌پندارید. در همانجا گفته‌اید: از روایات و واقعیات ملموس چنین بر‌می‌آید که آخرالزمان بیشترین و قوی‌ترین حجابها بین افراد و جوامع باحقیقت دین و وحی حایل می‌شود و بیش از هر مقطع زمانی دیگر ساحت نفس اماره فردی و جمعی، عرصه را بر ساحت دین و آموزه‌های وحیانی تنگ می‌کند... آیا امروز شما امر به منکر نمی‌کنید؟ و العاقبه للمتقین نکته اسفناک‌تر که با معذرت شما را به مثاب