درباره ترور ترکیبی؛ جنگ جای دیگری است -۱ ۱) اگر باور داریم جنگ جاری در منطقه، جنگ ترکیبی است، بنابراین کنش و واکنش ما هم باید در همین تراز باشد. ترکیب جنگ نرم و سخت، برای افزودن بر دردناکی و تاثیر گذاری روی دستگاه محاسباتی "افکار عمومی" و "سیاستگذاران" است. اگر باور داریم روند جنگ، یک ماراتن نفس گیر برای طرفین است، همواره باید برای جنگی که نه نقطه ای و مقطعی، بلکه روند است، قدرت تولید کنیم، بازدارندگی را ازافزایش دهیم، پیشدستی کنیم. ۲) درست است که جنگ، در دهه اخیر پیچیده تر شده، اما منحصر به این دهه نیست. دشمن در همان سال های نخست پیروزی انقلاب، ترکیبی از عملیات نفوذ، کودتا، آشوب، تجزیه طلبی، ترور، تحریم، و بمباران افکار عمومی را به اجرا گذاشت. جنگ، حتما پیچیده تر شده، اما متقابلا، ما هم توانمند تر شده ایم. از انفعال به وضعیت کنشگری موثر رسیده و ضرباتی به دشمن زده ایم که در تاریخ چند دهه گذشته بی سابقه است. ۳) ترور جنایتکارانه اخیر را نمی توان خارج از مختصات کلی جنگ ترکیبی و صرفا در حد فلان گروهک مزدور دید. همان گونه که واقعیت میدان، ترکیب جنگ سخت و نرم است، "ترور ترکیبی" هم واقعیت است. جنگ و ترور سخت، اگر یک آسیب می زند و حتی می تواند روحیه سلحشوری عمومی را به حرکت درآورد، "جنگ و ترور نرم" قرار است به ضربه دشمن، هزار برابر ضریب بدهد، بهانه مجادله و دلسردی شود و در بنیان مقاومت شکاف بیندازد. در چنین جنگی باید، پیچیدگی ها و اولویت ها را تشخیص داد، و همان گونه که به آفند و پدافند در حوزه "سخت" پرداخته می شود، ده برابر بیشتر در مقابل "جنگ و ترور نرم" اهتمام شود. همان گونه که در "جنگ سخت" اقدام می کنیم، به طریق اولی باید در مقابل "جنگ و ترور نرم" که بی صدا قتل عام می کند و کمتر به برافروختگی/ برانگیختگی می انجامد، فعال باشیم. ۴) گروه های مزدور تروریست باید به کیفر جنایت خود برسند. میوه و ساقه درخت ترور را باید زد، اما نباید لحظه ای، از کندن ریشه آن غافل ماند؛ چنان که شهید سلیمانی ۲۵ بهمن‌ ۱۳۹۶ در همایش دهمین سالگرد شهادت همرزمش عنوان کرد. حاج قاسم در توصیف شخصیت عماد مغنیه گفت: "عماد، قبل از تاسیس حزب الله، در بدترین شرایط که دشمن غالب بود، تولید فرصت می ‌کرد. با یک ابتکار عمل، طومار رژیم صهیونیستی را در اوج ناامیدی درهم پیچید. انهدام پایگاه افسران صهیونیستی، بیروت را نجات داد. اسرائیل آمده بود حکومت ایجاد کند، اما او این سیطره را نقش بر آب کرد و دشمن را به فرار واداشت.... همه سرویس‌ های جاسوسی غرب و صهیونیستی، او را ۲۵ سال تعقیب می‌ کردند. تا نقطه مرکزی دشمن می ‌رفت تا تمام تجهیزات آنها را نابود کند. لقبی که دشمنان به او دادند، دقیق است: مثل شمشیر فرود می ‌آمد و مثل یک شبح ناپدید می ‌شد... شهادت او، عالم اسلام را در اندوه فرو برد و دشمن را خوشحال کرد". ۵) سردار سلیمانی سپس، نقشه انتقام را ترسیم کرد: "نکته ‌ای که دشمن می ‌داند و اما باید با جدیت بداند، آن چیزی که قصاص خون عماد است، شلیک یک موشک یا کشتن یک نفر نیست. قصاص خون عماد و همه عماد هایی که در دیگر جاها به شهادت رسیده ‌اند، برچیدن و بنیان کندن این رژیم کودک کش صهیونیستی است. دشمن می ‌داند این امر حتمی است و در کنار همه شهادت ها، روزانه ده ها کودک با همین مدرسه و همین نشانی متولد می ‌شوند و جای خالی آنها را پر می ‌کنند. ما وعده الهی را صادق می ‌دانیم و در عرصه های گوناگون دیده ‌ایم و در قصاص خون این شهدای ارزشمند خواهیم دید. ما هیچ شبی نمی ‌خوابیم مگر این که به دشمنان فکر می ‌کنیم و جلوی چشم ماست. این رژیم، ماندنی نخواهد بود. اعمال این رژیم نشان می‌دهد که پایدار نیست و هیچ آثار پایداری در آن دیده نمی‌ شود. ما این وحشت و دست و پا زدن های دیوانه وار را می ‌بینیم". ۶) به گروه های تروریستی تراز نزد سیا و موساد نگاه کنید که با چه اهدافی فربه شدند، اما به چه نکبتی افتادند! در به دری بقایای داعش و سازمان منافقین را با روزگار قدرت آنها مقایسه کنید! داعش، بر بخش بزرگی از عراق و سوریه حکومت کرد و سودای تسخیر لبنان و ایران را داشت. اما تار و مار شدگان، حالا گدام گوری هستند؟! سران سازمان مجاهدین خلق (پیش کسوت داعش)، اختیار دار اولین رئیس جمهور ایران و دفتر او بودند و خیال می کردند چند ماه بعد، کار جمهورری اسلامی را تمام می کنند. چه کلاهبرداری ها و فاکتور سازی هایی که در قبال سرویس های جاسوسی انجام دادند! مانند فواحش، هر چند وقت یک بار، یک سرویس جاسوسی را در عراق (رژیم صدام)، فرانسه، آمریکا و اسرائیل تیغ زدند، و حالا در حالی که راس سازمان گم و گور شده، نمی دانند برای ادامه زندگی نکبت، دلالی محبت کدام مافیا و خیانت مطلوب او را بکنند که نکرده اند. این، "وضعیتِ مضمحل" برخی سرمایه های آمریکا و اسرائیل است. 💢 ادامه دارد @IMANI_mohammad