یادداشت به مناسبت روز جمهوری اسلامی 🔰جمهوری اسلامی همان اسلام است (۱) 🔸حضرت امام «نظام جمهوری اسلامی» را همان اسلام می دانند و از این روی حفظ آن را اوجب واجبات ــ واجب ترین واجب ها ــ دانسته اند . چرا ؟ 🔸از حضرت امام(ره) است که: «آن‌قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه مى‌کنید، هفت- هشت تا کتابى است که مربوط به عبادات است، باقى‌‏اش مربوط به سیاسیات و اجتماعیات و معاشرات و این‌طور چیزهاست » و جای دیگر تاکید می فرمایند که «نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است» 🔸نسبت «یک به صد» یعنی احکام و آیات مربوط به اجتماعیات و سیاسیات صد برابر آیات مربوط به احوال فردی و شخصی است. بنابراین کسانی که دین را جدای از سیاست می‌دانند و این عقیده انحرافی را ترویج می‌کنند، بخش اعظم و گسترده‌ای از دستورات اسلامی را قابل اجرا نمی‌دانند (!) و این، نمی‌تواند مفهومی غیر از کنار گذاشتن اسلام داشته باشد! 🔸این جماعت در مقابل این پرسش که آیا دیدگاه شما به معنای نادیده گرفتن بیشترین احکام و دستورات اسلامی نیست؟! و هنگامی که از آنها سئوال می شود که؛ آیا این دیدگاه مصداق آیه ۱۵۰ سوره نساء درباره کفار نیست که به برخی از دستورات اسلام ایمان آورده و به برخی دیگر کفر می‌ورزیدند؟! 🔸پاسخ می‌دهند که ضرورت اجرای دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام را انکار نمی‌کنند ولی معتقد به اجرای آن در دوران غیبت نیستند! و مفهوم این سخن آن است که امامت در دوران غیبت تعطیل شده است، و امام زمان - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - در دوران غیبت کبری منشأ اثر نیستند! و عجیب آن که شماری از این جماعت , سنگ پیروی از امام زمان علیه‌السلام را هم به سینه می‌زنند! 🔸حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این باره می فرمایند : «یک دسته دیگر هم تزشان این است که بگذارید معصیت زیاد شود تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب مگر برای چی می آید؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد؛ معصیت کنیم که او بیاید »؟! 🔸دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در آمریکا کتابی با عنوان «دین و سیاست» چاپ و منتشر شده بود که یکی از برادران دانشجو نسخه‌ای از آن را برای سپاه ارسال کرده بود. در این کتاب که امروزه در آرشیو دفتر سیاسی سپاه موجود است، آمده بود «هنگامی که گفته می‌شود دین باید از سیاست جدا باشد، تصور عمومی و حتی بسیاری از عالمان دینی آن است که هر یک از دو مقوله دین و سیاست به طور جداگانه در بستر مخصوص به خود حضور داشته و فعالیت کنند. 🔸اما این برداشت اگر در حوزه مسیحیت امکان‌پذیر باشد، در اسلام ناممکن است زیرا، اسلام در امور سیاسی نیز مانند امور فردی و شخصی افراد دارای نظر و دستورالعمل است و دستورالعمل‌های سیاسی اسلام برای مسلمانان دقیقا مثل دستوراتی که در زندگی فردی و اخلاقی ارائه کرده است، لازم‌الاجرا بوده و بخش جدانشدنی از دین تلقی می‌شود». 🔸نویسنده در ادامه به موفقیت غرب و جریان مدرنیته در جداسازی دین و سیاست و به حاشیه بردن دین در کشورهای اسلامی اشاره کرده و ابراز نگرانی می‌کند که با انقلاب اسلامی در ایران، این روند ناپایدار و شکننده خواهد بود و می‌نویسد «با توجه به آمیختگی دین و سیاست در اسلام، وقتی می‌گوئیم دین از سیاست جداست، مقصود ما آن است که دین به نفع سیاست خودکشی کند»! و با تأسف! می‌گوید؛ «این نکته‌ای است که فقط [امام] خمینی به آن پی برده و انقلاب اسلامی را برپایه آن پدیده آورده است». 🔸بازهم از امام راحلمان است که : «چپاول‌گران حیله‌گر کوشش کردند به دست عمال به اصطلاح روشن فکر خود اسلام را، هم چون مسیحیت منحرف و به انزوا کشانند و علما را در چارچوب مسائل عبادی محبوس کنند و… در این امر توفیق به سزایی پیدا کردند و از این جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمین را یا مستعمره خویش نمودند و یا به استثمار کشیدند و بسیاری از سلاطین و حکام مسلمین را استخدام نموده و با دست آنان ملت ها را به استضعاف و استثمار کشاندند و وابستگی و فقر و فاقه و پیامدهای آن ها گریبان گیر توده های در بند گردید». 🔸رهبر معظم انقلاب ضمن تاکید بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، این ضرورت را نه با شعارهای متداول، بلکه با تکیه بر مبانی و اصولی بیان داشته اند که با هیچ نگاه منطقی و «دو، دوتا، چهارتای» علمی قابل تردید نیست. حضرت ایشان ابتدا با استناد به کلام خدا، هدف از بعثت انبیاء علیهم‌السلام را ایجاد «حیات طیبه» دانسته و در توصیف حیات طیبه می فرمایند : « این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، امنیت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همه‌ اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است». @Kayhan_Online