تاریخ تفسیر( قسمت سوم ) : پس از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمعى از صحابه و از همه معروفتر عبدالله بن عباس به تفسیر قرآن اشتغال داشتند و روش‌شان در تفسیر این بود که گاهى آنچه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در معانى آیات قرآنى شنیده بودند در شکل روایت مسند نقل مى‌کردند.[۱] این احادیث از اول تا آخر قرآن جمعاً دویست و چهل و چند حدیثند که سند بسیارى از آن‌ها ضعیف و متن برخى از آن‌ها منکر است و گاهى تفسیر آیات را در صورت اظهارنظر، بى‌ این که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اسناد دهند، القاء مى‌کردند. متأخرین اهل تفسیر از اهل سنت این قسم را نیز جزء روایات نبوى در تفسیر مى‌شمارند زیرا صحابه علم قرآن را از مقام رسالت آموخته‌اند و مستبعد است که خودشان از خود چیزى گفته باشند. ولى دلیلى قاطع بر این سخن نیست، علاوه به این که مقدار زیادى از این قسم روایاتى است که در اسباب نزول آیات و قصص تاریخى آن‌ها وارد شده و همچنین در میان این روایات صحابى بسیارى از سخنان علماء یهود که مسلمان شده بودند مانند کعب الاحبار و غیره بدون اسناد یافت مى‌شود. و همچنین ابن عباس بیشتر اوقات در معنى آیات به شعر تمثل مى‌کرد چنان که در روایتى که از ابن عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دویست و اندى سؤال به اشعار عرب متمثل مى‌شود و سیوطى در کتاب الاتقان صد و نود سؤال از آن جمله را روایت مى‌کند و با این حال، روایاتى را که از مفسرین صحابه رسیده، نمى‌توان روایات نبوى شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفى کرد و مفسرین صحابه را اهل طبقه اول گرفته‌اند. منبع: اتقان،سیوطی،چاپ قاهره ✨✨✨✨✨✨ موسسه فرهنگی تعقل در قرآن eitaa.com/taaqoldarquran