مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
شاعر : غلامرضا سازگار
ای چـشـم عِـلـم خـاک قــدوم زُرارهات جـانِ وجــود در گــرو یـک اشــارهات
سـبّــوحــیـان فـریــفــتــۀ ذکــر دائـمـت قـدّوسـیـان مـدیـحـه سـرای هـمــارهات
هر کشف تازه جـلوه ای از نور دانشت هر لحظه از گذشت زمان یک هزارهات
دانش هر آنچه پیش رود در قـفای توست دانــشــســرای دَهــر بُــوَد یــادوارهات
این چار مام و هفت اَب و هشت جنّـتند مـشـتاق حُـسن و شیـفـتۀ یک نظارهات
شـیــخ الائِــمّــه صــادق آل مـحــمّــدی قــرآنــی و بُــوَد سُــوَر بـی شـمــارهات
تو آن سپـهـر مـعـرفـت استی که تا ابـد انــوار عـلـم می دمـد از هـر سـتـارهات
تنها نه در کهـولت سن یا که در شباب نـور کـمـال مـوج زد از گــاهــوارهات
بـاب حـوائـج هـمه بـاب البـقـیـع توست دلـهـای عــارفـان هـمـه دارالـزیّـارهات
منـصور داد زهـر، تو را ای امـیـد دل رحـمـی نـکـرد بر جـگـر پـاره پارهات
یک بـار کُـشت ابن ربـیعـت مـیـان راه منـصـور گـشـت باعث قـتـل دوبارهات
بـودی تو چـاره ساز همه عـالـم و نبود جـز صبر در بـرابـر منصور چـارهات
تنها نسوخت بیت تو کـافـتـاد بر جـگـر از شـعـلـه های خـانـۀ زهـرا شـرارهات
جانت به لب رسید چه می شد اگر عدو مـی بـرد ای سـلالـۀ زهــرا ســوارهات
میثم اگر ز سوز تو افروخت نی عجب ای سوخته ز سوز جگر سنگ خارهات