💚طبیب دلها💚
⚖در قانون ضرب و جرح جرم است و سبب مجازات لذا در اخلاق و شرع نیز کاری ناپسند است ⛔️ 👨‍👩‍👦در بنیان خا
آقا امیرالمومنین امام علی عليه السلام در زمان خلافت خود كار رسيدگي به شكايت را شخصا به‏ عهده مي‏گرفت و به كس ديگري واگذار نمي‏كرد . روزهاي بسيار گرم كه معمولا مردم ، نيمروز در خانه‏هاي خود استراحت مي‏كردند او در بيرون دارالاماره در سايه ديوار مي‏نشست كه اگر احيانا كسي شكايتي داشته باشد بدون واسطه و مانع شكايت خود را تسليم كند . گاهي در كوچه‏ها و خيابانها راه مي‏افتاد ، تجسس مي‏كرد ، و اوضاع عمومي را از نزديك تحت نظر مي‏گرفت . يكي از روزهاي بسيار گرم ، خسته و عرق كرده به مقر حكومت مراجعت كرد ، زني را جلو در ايستاده ديد ، همينكه چشم زن به علي افتاد جلو آمد و گفت شكايتي دارم😓 : " شوهرم به من ظلم كرده ، مرا از خانه بيرون نموده ، به علاوه مرا تهديد به كتك كرده و اگر به خانه بروم مرا كتك خواهد زد . اكنون به‏ دادخواهي نزد تو آمده‏ام " . آقا فرمودند - " بنده خدا ! الان هوا خيلي گرم است ، صبر كن عصر هوا قدري بهتر بشود ، خودم به خواست خدا با تو خواهم آمد و ترتيبي به كار تو خواهم داد " . زن گفت - " اگر توقف من در بيرون خانه طول بكشد ، بيم آن است كه خشم او افزون گردد و بيشتر مرا اذيت كند 😭" . امام علی علیه السلام لحظه‏اي سر را پائين انداخت ، سپس سر را بلند كرد و در حالي كه با خود زمزمه مي‏كرد و مي‏گفت : - " نه به خدا قسم نبايد رسيدگي به داد خواهي مظلوم را تأخير انداخت‏ . حق مظلوم را حتما بايد از ظالم گرفت و رعب ظالم را بايد از دل مظلوم‏ بيرون كرد ، تا با كمال شهامت و بدون ترس و بيم در مقابل ظالم بايستد و حق خود را مطالبه كند " آقا فرمودند " بگو ببينم خانه شما كجاست ؟ زن گفت : فلان جاست " . - " برويم " . امام به اتفاق آن زن به در خانه‏شان رفت ، پشت در ايستاد و به آواز بلند فرياد كرد : - " اهل خانه ! سلام عليكم " . جواني بيرون آمد ، كه شوهر همين زن بود . جوان علي علیه السلام را نشناخت ، ديد پيرمردي كه در حدود شصت سال دارد ، به اتفاق زنش آمده است . فهميد كه‏ زنش اين مرد را براي حمايت و شفاعت با خود آورده است ، اما حرفي نزد امام علي - عليه السلام - فرمود : اين بانو كه زن تو است از تو شكايت دارد ، مي‏گويد : تو به او ظلم و او را از خانه بيرون كرده‏اي . بعلاوه تهديد به كتك نموده‏اي . من آمده‏ام‏ به تو بگويم از خدا بترس و با زن خود نيكي و مهرباني كن " . مرد گفت 👹- " به تو چه مربوط كه من با زنم خوب رفتار كرده‏ام يا بد ، بلي من او را تهديد به كتك كرده‏ام ، اما حالا كه رفته تو را آورده و تو از جانب او حرف مي‏زني او را زنده زنده آتش خواهم زد " . امام از گستاخي جوان بر آشفت ، دست به قبضه شمشير برد و از غلاف بيرون‏ كشيد . آنگاه گفت : " من تو را اندرز مي‏دهم و امر به معروف و نهي از منكر مي‏كنم ، تو اين‏ طور جواب مرا مي‏دهي ، صريحا مي‏گويي من اين زن را خواهم سوزاند ، خيال‏ كرده‏اي دنيا اين قدر بي حساب است " . فرياد امام كه بلند شد مردم عابر از گوشه و كنار جمع شدند ، هر كس كه‏ مي‏آمد در مقابل علي علیه السلام تعظيمي مي‏كرد و مي‏گفت : " السلام عليك يا اميرالمؤمنين " . جوان مغرور ، تازه متوجه شد با چه كسي رو به رو است ، خود را باخت و به التماس افتاد . يا اميرالمؤمنين مرا ببخش ، به خطاي خود اعتراف‏ مي‏كنم . از اين ساعت قول مي‏دهم مطيع و فرمانبردار زنم باشم ، هر چه‏ فرمان دهد اطاعت كنم . علي رو كرد به آن زن و فرمود : " اكنون برو به خانه خود ، اما تو هم مواظب باش كه طوري رفتار نكني‏ كه او را به اين چنين اعمالي وادار كني ! " بحارالانوار ، جلد 9 ، چاپ تبريز ، صفحه . 598 💪آهای آقا که احساس میکنی زورت زیاده! حضرت دست به شمشیر بردند.... تامل با خود شما... زن یک امانت نزد شماست چون روح و جسم زن آسیب میبینه پس مراقب کسی که به شما اعتماد کرده باشید ❤️ کپی با ذکر آدرس کانال مجاز می باشد •┈┈••✾♡ @tabibedelha ♡✾••┈┈•