این سگ آبی داره سد میسازه ولی جایی که آبی وجود نداره...🤔
یعنی پیروی از یه غریزه ،بدون هدف و آگاهی
مشکل این هست که غریزه او داره بدون هدف و آگاهی انجام میشه و فایده ای نداره و به جایی نمیرسه..
او کنار همجنس های بزرگتر از خودش ، بزرگ نشده که یاد بگیره کجا باید سد ساخت و به چه دلیل...
یعنی میشه گفت معلمی نداشته...
حالا این عمل برای ما انسان ها هم در مباحث عبادی پیش میاد...
سالهای سال خدایی را میپرستیم بر اساس غریزه....
گاه سنگ و چوب و گاه مجسمه ها و بت ها را میپرستیم
گاه بت های جسمانی از بین میره ولی بت ذهنی هنوز وجود داره و فرد داره یه خدایی را که تو ذهن خودش تصور کرده را میپرسته...🤔
در حقیقت سدهایی بر اساس غریزه میسازیم ولی در جایی که آبی وجود نداره....
حرکت و اعمال این حیوان ، شبیه عبادت خداوند در نزد ضالیین هست
ضالییین خدایی را میپرستند که وجود خارجی نداره و صرفا یک توهم هست
دلیلش هم این هست که این افراد شبیه به پدران جاهل خود که دقیقا بر اساس غریزه عمل میکردند دارن خدایی را تصور میکنن و او را می پرستند...
اما هر چه این خدا را می پرستند ، آبی تو سدشون جمع نمیشه....🤔
ولی باز هم به پرستش چنین خدایی ادامه میدن