✍️ فلسفه بعثت؛ تشريع دين و حل اختلافات(9)
🍃كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ(بقره:213)🍃
🌹 مردم [در آغاز و قبل از بعثت انبياء يك امت بودند، و به خاطر اختلافى كه در ميان آنان پديد آمد] خداوند
#انبياء را به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده مبعوث کرد و با آنها
#كتاب را به حق نازل فرمود
#تا در موارد مورد اختلاف مردم حاکم باشد و حكم كند، [اين بار در خود دين و كتاب اختلاف كردند] و اين اختلاف پديد نيامد مگر از ناحيه كسانى كه آن کتاب به ایشان داده شد آنهم بعد از آمدن دلایل روشن.
#انگيزه آنها در اختلاف، حسادت و طغيان بود، در اين هنگام بود كه خدا كسانى را كه ايمان آوردند در مسائل مورد اختلاف به سوى حق هدایت کرد و خدا هر كه را بخواهد به سوى صراط مستقيم هدايت مى كند(بقره:۲۱۳).
📚 ترجمه الميزان، ج2، ص168👇
💢 بيان آيه [ اشاره به
#علت_تشريع_دين]:
✅ اين آيه سبب تشريع اصل دين را بيان مى كند، كه چرا اصلا دينى تشريع شده، و مردم مكلف به پيروى آن دين شوند؟ و در نتيجه بينشان اختلاف بيفتد، يك دسته به دين خدا مومن شوند، دسته اى ديگر كافر شوند، و اين معنا را اينطور بيان كرده: كه انسان- اين موجودى كه به حسب فطرتش اجتماعى و تعاونى است- در اولين اجتماعى كه تشكيل داد
#يك_امت بود، آن گاه همان فطرتش وادارش كرد تا براى اختصاص دادن منافع به خود با يكديگر
#اختلاف كنند، از اينجا احتياج به وضع
#قوانين كه اختلافات پديد آمده را برطرف سازد پيدا شد، و اين قوانين لباس
#دين به خود گرفت، و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گرديد، و براى اصلاح و تكميلش لازم شد
#عباداتى در آن تشريع شود، تا مردم از آن راه تهذيب گردند، و به منظور اين كار پيامبرانى مبعوث شدند، و رفته رفته آن اختلافها در دين راه يافت، بر سر معارف دين و مبدأ و معادش اختلاف كردند، و در نتيجه به
#وحدت_دينى هم خلل وارد شد، شعبه ها و حزبها پيدا شد، و به تبع اختلاف در دين اختلاف هايى ديگر نيز در گرفت، و اين اختلاف ها بعد از تشريع دين به جز دشمنى از خود مردم دين دار هيچ علت ديگرى نداشت، 👈 {چون
#دين براى حل اختلاف آمده بود}، ولى يك عده از در ظلم و طغيان خود دين را هم با اينكه اصول و معارفش روشن بود و حجت را بر آنان تمام كرده بود مايه اختلاف كردند.
♈️ پس در نتيجه اختلاف ها دو قسم شد ، يكی
#اختلاف_در_دين كه منشاش ستمگرى و طغيان بود، يكى ديگر اختلافى كه منشاش فطرت و غريزه بشرى بود، و اختلاف دومى كه همان
#اختلاف_در_امر_دنيا باشد باعث تشريع دين شد، و خدا به وسيله دين خود، عده اى را به سوى حق هدايت كرد، و حق را كه در آن اختلاف مى كردند روشن ساخت، و خدا هر كس را بخواهد به صراط مستقيم هدايت مى كند.
↩️ پس
#دين_الهى تنها و تنها
#وسيله_سعادت براى نوع بشر است، و يگانه عاملى است كه حيات بشر را اصلاح مى كند، چون
#فطرت را با فطرت اصلاح مى كند، و قواى مختلف فطرت را در هنگام كوران و طغيان تعديل نموده، براى انسان رشته سعادت زندگى در دنيا و آخرتش را منظم و راه ماديت و معنويتش را هموار مى نمايد، اين بود يك تاريخ اجمالى از حيات اجتماعى و دينى نوع انسان، اجمالى كه از آيه شريفه مورد بحث استفاده مى شود، و اگر آن را به تفصيل بيان نكرد، در حقيقت به تفصيلى كه در ساير آيات آمده اكتفاء نموده است(پایان کلام المیزان).
💢
#مراحل_زندگی_انسان از آغاز آفرینش:
↩️ امت واحد> شکل گیری اجتماع [پیچیده تر]> پیدایش اختلاف در امر دنیا> نیاز به قانون> بعثت انبیاء> دین> اختلاف در دین> ...
💥در تفسير جوامع الجامع طبرسی آمده است كه «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»، يعنى «عَلَى دينٍ واحدٍ» همه مردم بر فطرت خداشناسى بودند.
@tabyeen98