💠 ما رأیت الا جمیلا یکی از احادیثی که دستخوش تأویل و تحریف عرفانان وحدت وجودی گردیده است؛ سخن حضرت زینب سلام الله علیها است که در گفت و شنود با ابن زیاد فرمود: ما رأیت الّا جمیلاً. از آن جمله یکی از عارفان گوید: «این حادثه را زینب کبری می‌فرماید: که خیلی قشنگ است؛ وقتی در کوفه از او سؤال کردند: «کیف رأیت صنع الله بأخیک و أهل بیتک فرمود: «ما رأیتُ إلاّ جمیلا»؛ به ما که خیلی خوش گذشت... نفرمود «رأیت جمیلا»؛ حصر کرده، فرمود: ما جز زیبایی چیزی ندیدیم؛ به ما که خیلی خوش گذشت... (غل و زنجیر و طناب و اسارت و ... خیلی خوش گذشت...) هنوز سر مطهّر آنجاست؛ بچه‌ها آن طور، طناب هم به بازو، فرمود: به ما که خیلی خوش گذشت «ما رأیت الاّ جمیلا»... .» (جوادی آملی، دیدار اعضای کنگره بزرگداشت سید علی قاضی طباطبایی) گوینده به حضرت زینب س چنین نسبت داده که «به ما که خیلی خوش گذشت»!! در حالی که در ادامه ی همان خبر سخن از شدت مصیبت و جنایت آمده است. متن حدیث چنین است: 🔸 قالَ [ابن زیاد] الْحَمْدُ اللَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ. فَقَالَتْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِمُحَمَّدٍ ص وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا فَقَالَ كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَهْلِ بَيْتِكِ. قَالَتْ مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ فَغَضِبَ ابْنُ زِيَادٍ وَ قَالَ لَهُ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ إِنَّهَا امْرَأَةٌ وَ لَا تُؤَاخَذُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مَنْطِقِهَا فَقَالَ ابْنُ زِيَادٍ لَقَدْ شَفَانِي اللَّهُ مِنْ طُغَاتِكِ وَ الْعُصَاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكِ. (مثير الأحزان، ص90) این حدیث به همین نحو در لهوف و تسلیة المجالس نقل شده است. چنان که می‌بینیم حضرت زینب سلام الله علیها این جمله را در پاسخ سؤال ابن زیاد فرمودند. ابن زیاد پرسید: کار خدا با برادر و اهل بیتت چگونه بود؟ حضرت فرمودند: از خدا جز احسان ندیدم. تعبیر «صنع جمیل» در عربی رایج است. وقتی می‌گویند: صنع به صنعاً جمیلاً یعنی به او احسان و نیکی کرد، منت نهاد، و آزمایشی نیکو کرد و... (نک: معجم مقاييس اللغة، ج‏5، ص267، لسان العرب، ج‏14، ص84) بر خلاف پندار مشهور حضرت زینب سلام الله علیها به صورت مطلق و بدون متعلق نفرمود: جز زیبایی چیزی ندیدم به این معنا که هر چه در کربلا رخ داد زیبا بود. بلکه فرمود: از خدا جز احسان چیزی ندیدم. بنابراین زینب سلام الله علیها آن جا که فعل خدا را وصف کرد؛ آن را زیبا دانست و آن گاه که فعل ابن زیاد را وصف کرد؛ آن را زشت و سنگین شمرد. این تعبیر به مانند آیه شریفه قرآن است: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ- وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك‏» (النساء: 79) پس تعبیر فوق هیچ ربطی به «خوش گذشتن» و سودای خام وحدت وجودیان و جبرگرایان ندارد. در تمام جریان، حضرت محزون و گریان و در سختی بود و گر نه صبر و رضا معنا نداشت. در همان مجلس سخنی از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده است که مبیّن این معنا است: 🔸 «عرض عليه علي بن الحسين ع فقال له مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ. فَقَالَ أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ‏ اللَّهُ‏ عَلِيَ‏ بْنَ الْحُسَيْنِ. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ. فَقَالَ لَهُ ابْنُ زِيَادٍ بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ. فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع‏ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها. فَغَضِبَ ابْنُ زِيَادٍ وَ قَالَ وَ بِكَ جُرْأَةٌ لِجَوَابِي وَ فِيكَ بَقِيَّةٌ لِلرَّدِّ عَلَيَّ اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ فَتَعَلَّقَتْ بِهِ زَيْنَبُ عَمَّتُهُ وَ قَالَتْ يَا ابْنَ زِيَادٍ حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَالَتْ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَه‏ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ فَنَظَرَ ابْنُ زِيَادٍ إِلَيْهَا وَ إِلَيْهِ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ عَجَباً لِلرَّحِمِ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّهَا وَدَّتْ أَنِّي قَتَلْتُهَا مَعَهُ دَعُوهُ فَإِنِّي أَرَاهُ لِمَا بِهِ.» (الإرشاد، ج‏2، ص116) در واقع ابن زیاد جبری مسلک می‌خواست وانمود کند که قتل حسین کار خدا است و برای همین به حضرت زینب گفت: خدا با برادرت چه کرد؟ حضرت فرمود: خدا جز نیکی کاری نکرد. یعنی گناه تو و شمر و یزید را نمی‌توان به خدا نسبت داد. بار دیگر آن لعین جبری خواست قتل علی بن الحسین علیهما السلام را به خدا نسبت دهد که امام علیه السلام سخنش را ردّ کرده و آن را به مردم نسبت دادند. @gholow2 @tabyeen98