🕊 تفسیر آیه ۱ تا ۵ سوره فلق 🕊 🍃 قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱)🍃 🍃مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (۲)🍃 🍃وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (۳)🍃 🍃وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ (۴)🍃 🍃وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ (۵)🍃 ترجمه : 🍃 بگو: پناه مى برم به پروردگار سپيده دم. از شرّ آفريده هايش.🍃 🍃و از شرّ تاريكى شب، آنگاه كه همه جا را فراگيرد.🍃 🍃و از شرّ افسون گرانى كه در گره ها مى دمند.🍃 🍃و از شرّ هر حسود آنگاه كه حسد ورزد.🍃 كلمه «فلق» مثل «فجر» به معناى شكافتن است، شكافتن سياهى شب يا سپيده صبح: «فالق الاصباح»؛ شكافتن دانه درون خاك. «فالق الحبّ و النَّوى » مراد از «غاسق» آغاز شب است كه تاريكى را به همراه مى آورد. چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد: «اقم الصّلاة لدلوك الشمس الى غسق الّيل» شايد مراد از «غاسق» هر موجود ظلمت آور باشد كه تاريكى هاى معنوى را به همراه خود مى آورد و گسترش مى دهد. از آنجا كه افراد شرور، براى حمله و هجوم و يا توطئه چينى از تاريكى شب استفاده مى كنند، لذا به خدا پناه مى بريم از شرورى كه در شب واقع مى شود. «نفّاثات» از «نَفث» به معناى دميدن و «عُقَد» جمع «عَقْد» به معناى گره است. در هر چيزى احتمال بروز شرّ وجود دارد، حتى كمالاتى مثل علم و احسان، شجاعت و عبادت نيز آفاتى دارند. آفت علم، غرور؛ آفت احسان، منّت گذاردن؛ آفت عبادت، عُجب و آفت شجاعت، ظلم و تهوّر است. در آسيب پذيرى سه اصل وجود دارد آمادگى هجوم از سوى دشمن فرصت هاى مناسب براى هجوم نظير تاريكى ها وجود حفره ها و نقطه ضعف ها آرى دشمن به دنبال تاريكى ها و حفره ها و نقاط ضعف است. تبليغات سوء، جوسازى ها، سخن چينى ها، جاسوسى ها و شايعه پراكنى ها، نمونه هايى از «نفّاثات فى العقد» است، يعنى مى دمند تا محكمات را سست كنند. چنانكه كسانى با وسوسه و شك ميان همسران فتنه گرى مى كنند «ما يفرّقون بين المرء و زوجه» با اينكه هرچه خدا آفريده، خير است: «الّذى احسن كلّ شى ء خلقه» ليكن هر چيزى اگر در مسير صحيح خود قرار نگيرد، شرّ مى شود. چنانكه آهن خير است ولى اگر چاقو شد، امكانِ سوء استفاده از آن وجود دارد. «مِن شر ما خلق» «شرّ ما خلق» يعنى شرّ از سوى مخلوقات است، نه از سوى خالق و نه ناشى از خلقت. پناه بردن به خدا از خطرات، تنها با گفتن «اَعوذ» حاصل نمى شود، بلكه علاوه بر گفتن، عمل نيز لازم است. چنانكه اهل بيت پيامبرعليهم السلام وقتى مسكين و يتيم و اسير، اطعام را كردند، گفتند: «انّا نخاف من ربّنا يوماً عبوساً قمطريرا» ما از روز قيامت مى ترسيم كه اطعام كرديم. قرآن مى فرمايد: «فوقاهم اللّه شرّ ذلك اليوم» خداوند نيز آنان را از شرّ آن روز نجات داد. پس گفتن «انّا نخاف» به تنهايى كارساز نيست، بلكه بايد همراه با عمل باشد. زشت صورتى نزد رسول خدا از زشتى چهره خود شكايت كرد كه جبرئيل نازل شد و سلام خداوند را به آن مرد زشت رساند و گفت كه خدا مى فرمايد: «اما ترضى ان احشرت على جمال جبرييل» آيا دوست دارى كه در قيامت تو به زيبايى جبرئيل باشى؟ مرد شادمان شد و تصميم گرفت تمام عبادات و مستحبّات را انجام دهد. شرّ مطلق وجود ندارد و خداوند نيافريده است، بلكه چه بسيار امورى كه از يك زاويه، شرّ ديده مى شوند و زاويه اى ديگر خير. چنانكه مولوى مى گويد: زهر مار، آن مار را باشد حيات ليك آن، آدمى را شد ممات پس بَد مطلق نباشد در جهان بَد به نسبت باشد، اين را هم بدان بعضى از سختى ها و فشارها، شرّ نيست، بلكه رمز تكامل است. مولوى مى گويد: گندمى را زير خاك انداختند پس ز خاكش خوشه ها برساختند بار ديگر كوفتندش ز آسيا قيمتش افزون و نان شد جان فزا باز نان را زير دندان كوفتند گشت عقل و جان و فهم سودمند باز آن جان، چون كه محو عشق گشت يُعجب الزّراع آمد بعد كشت قرآن سفارش مى كند كه با همسرانتان خوب رفتار كنيد و اگر نسبت به آنان كراهت داريد، چه بسا در كنار آن الطافى نهفته باشد. «و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً» چنانكه گاهى زن زيبا نيست، ولى مادر فرزندانى بزرگ و برجسته مى شود. بسيار از تلخى ها، استعدادهاى ما را شكوفا مى كند، حالت صبر و مقاومت را در ما رشد مى دهد و دل انسان را خاضع و خاشع مى سازد. «لعلّهم يتضرّعون» شب براى مردان خدا، زمان بندگى و عبادت است: «يتلون آيات اللّه آناء الّيل» ولى براى نامردمان، زمان توطئه و تهديد و هجوم است. «من شرّ غاسق» سخن و يا حركتى كه روابط و دوستى هاى محكم را متزلزل كند، نفّاثات است و بايد از آن به خدا پناه برد. پناه بردن انسان به خدا، مستلزم پناه دادن خداوند است وگرنه فرمان پناه بردن لغو بود.