"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «176»
و اگر مىخواستيم، (قدر وارزش) او را به وسيلهى آيات (و علومى كه به او داده بوديم) بالا مىبرديم، ولى او به زمين (و مادّيات) چسبيد و از هوس خود پيروى كرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است كه اگر به آن حمله كنى دهان باز كرده و پارس مىكند و زبان بيرون مىآورد و اگر او را واگذارى، باز چنين مىكند (هميشه دهان دنياپرستان باز است،) اين، مَثَل كسانى است كه آيات مارا تكذيب كردند. پس اين داستان را (برايشان) بازگو، باشد كه بينديشند.
نکته ها
در اين آيه، چون كلمهى «أرض» در برابر رفعت معنوى قرار گرفته، مراد از آن مسائل حقير، مادّى و دنيوى است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه علم و معلوماتش زياد شود، امّا هدايتيابى او بيشتر نشود، آن علم سبب دورى بيشتر او از خداوند شده است. «1»
قصّههاى قرآن بر پايهى حقّ و حقيقت استوار است و براى دلدارى و ثبات قدم پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمان، نا اميدى دشمنان و وسيلهى موعظه و تذكّر مؤمنان بود «2» و مايهى عبرتى براى خردمندان است. «3»
«1». بحار، ج 2، ص 37.
«2». هود، 120.
«3». يوسف، 111.
جلد 3 - صفحه 222
پیام ها
1- پايبندى به آيات الهى، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لَرَفَعْناهُ بِها»
2- در عين حاكميّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ ...
3- خواست خداوند، بر پايهى عملكرد خودماست. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» آرى، رسيدن به مقام قرب، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و هوس است.
4- مردم غافل، به چهار پايان مىمانند، ولى دانشمند دنياپرست، مثل سگ حريص است. «كَمَثَلِ الْكَلْبِ»
5- دانشمند بىعمل، منفور است. كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ ...
6- اسير دنيا، هرگز آرامش ندارد. «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ» انسان حريص هر چه داشته باشد، باز هم دندان طمعش بزرگ است، زيرا دنياپرستى و حرص، نهايت ندارد.
7- علاقهى به دنيا و هواپرستى، انسان را نسبت به امور ديگر بىتفاوت مىكند.
إِنْ تَحْمِلْ ... أَوْ تَتْرُكْهُ ...
8- علماى دين اگر دنياگرا شدند، در صدد تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر قرار مىگيرند. أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ ... كَذَّبُوا بِآياتِنا
9- سرنوشت علما و دانشمندان فريب خورده، بايد مايه عبرت و انديشهى مردم باشد. (در آيهى قبل آمد: «وَ اتْلُ»، در اينجا مىخوانيم: «فَاقْصُصِ»).
10- داستاننويسى و داستانسرايى بايد در مسير رشد فكرى انسان باشد، نه تخدير و سرگرمى. قصّهگويى جهتدار، كار انبياست. «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 223"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا