تسنیم
💎 #تفسیر_بقره 💎 استاد عبدالمهدی 💎 جلسه‌ دویست و شصت و سه ◀️ تفسیر آیه ۵۷ 🌀 وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ
خلاصه و مکتوب درس تفسیر قرآن (جلسه 263) استاد: حجت‌الاسلام عبدالمهدی تاریخ جلسه: یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ موضوع: تفسیر آیه‌ی ۵۷ سوره‌ی مبارکه‌ی بقره 🌀 «وَظَلَّلنا عَلَیکُمُ الغَمامَ وَأَنْزَلنا عَلَیکُمُ المَنَّ وَالسَّلوی کُلُوا مِن طَیِّباتِ ما رَزَقناکُم وَما ظَلَمونا وَلکن کانوا أَنفُسَهُم یَظلِمون» ۱. مقدمه: سرپیچی بنی‌اسرائیل و آغاز سرگردانی پس از نافرمانی بنی‌اسرائیل در فرمان الهی برای ورود به بیت‌المقدس، خداوند آنان را به چهل سال سرگردانی در بیابان سینا محکوم کرد (مائده:۲۶). این دوران، مملوّ از رنج گرمای شدید و کمبود طعام و آب بود. به درخواست حضرت موسی(ع)، خداوند رحمت خود را بر این قوم فرود آورد و نعمت‌هایی چون سایه‌ی ابرهای لطیف (الغمام) و رزق آسمانی منّ و سلوی را عطا کرد تا با وجود قهر، جلوه‌ی مهر خود را نیز بنمایاند. ۲. تحلیل واژگانی و ادبی: ۲-۱. واژه‌ی «ظلّلنا» از ریشه‌ی «تظلیل» و باب تفعیل است؛ دلالت بر سایه‌بان گسترده، مستمر و حمایتی دارد. این تعبیر نشانگر پوشش و حمایت دائمی الهی از بنی‌اسرائیل در برابر گرمای سوزان صحراست. ۲-۲. واژه‌ی «غمام» جمع «غمامه» به معنای ابر نازک و سبک است، در مقابل «سحاب» که به ابر باران‌زا اطلاق می‌شود. ریشه‌ی «غمّ» در اصل به معنای «پوشاندن» است؛ همان‌گونه که اندوه (غَمّ) نیز پوشاننده‌ی شادی در قلب انسان است.پس «غمام» نشانه‌ی سایه‌ای لطیف و معتدل است، نه مانع نور و باران، بلکه حائلِ حرارت شدید. ۳. تفسیر منّ و سلوی: ۳-۱. معنای «منّ» در میان مفسران شش معنا برای «منّ» نقل شده است: الف. ترنجبین (شیرابه‌ی گیاه خارشتر) ب. عسل یا شیره‌ی شیرین طبیعی ج. نوشیدنی یا خوراکی شیرین د. نان نرم و لطیف ه. قارچ (کماة) که در روایات به مصداق منّ تعبیر شده است) و. هر نعمتی که خداوند بی‌زحمت و بی‌کاشت و برداشت به انسان ارزانی کند. ۳-۲. معنای «سلوی» بیشتر مفسران «سلوی» را پرنده‌ای کوچک‌تر از کبوتر و بزرگ‌تر از گنجشک دانسته‌اند که همان بلدرچین است. در تورات نیز همین تفسیر آمده و با گزارش قرآن هم‌خوانی دارد. 🔹 نتیجه: مقصود از ذکر منّ و سلوی، یادآوری قدرت بی‌واسطه‌ی رزاقیت الهی است؛ نه صرفاً یک نوع غذا. ۴. پیام معرفتی و تربیتی آیه: این قصه، تاریخی صرف نیست، بلکه حامل سنت الهی است: همه‌ی هستی، جنود الهی‌اند. گاه ابر و باد و دریا، مأمور مهر اویند، و گاه همان‌ها، پیک قهر و امتحان. اعتماد به اسباب مادی کافی نیست. فاعل حقیقی در نظام هستی تنها خداست. بنی‌اسرائیل با چشم دیدند که چگونه خدا دریا را شکافت و بی‌ابزار نجاتشان داد، اما ناسپاسی، آنان را دوباره گرفتار بیابان کرد. ۵. تحلیل نحوی و بلاغی ۵-۱. تعبیر «کُلوا مِن طَیِّباتِ ما رَزَقناکُم» فعل امر «کُلوا» از نظر اصولی ظهور در وجوب دارد، ولی در این‌جا امر ترخیصی است؛ یعنی خداوند اجازه می‌دهد از طیبات بهره گیرند. در عین حال، این امر ضمنی حاوی نهی از ذخیره‌سازی ناسپاسانه‌ی نعمت‌هاست، زیرا ذخیره‌ی منّ و سلوی موجب فساد می‌شد. ۵-۲. مفهوم «طیّبات» جمع «طیّب» به معنای غذای پاک، حلال و لذیذ است؛ نعمت‌هایی که هم از نظر شرعی مجازند و هم در طبع انسان گوارا. ۵-۳. تغییر لحن (التفات از خطاب به غیبت) در عبارت «وَما ظَلَمونا»، خداوند از خطاب مستقیم («عَلَیکُم») به غیبت تغییر می‌دهد. این تغییر نشانگر بی‌لیاقتی بنی‌اسرائیل برای خطاب مستقیم الهی است و نیز نوعی افشاگری در برابر یهودیان عصر پیامبر(ص) که گمان می‌کردند با نافرمانی به خدا زیان رسانده‌اند. ۶. تفسیر عرفانی و اخلاقی «ظلم» عبارت «وَما ظَلَمونا وَلکِن کانوا أَنفُسَهُم یَظلِمون» دلالت بر حصر حقیقی دارد؛ یعنی هر ظلمی، در نهایت به نفسِ خود انسان بازمی‌گردد. از دیدگاه هستی‌شناسی قرآن،«ظلم به غیر» یا «ظلم به خدا» در واقع صورت‌های ظاهری ظلم به خویشتن است.گناه و نافرمانی، روح انسان را تاریک می‌کند و اثرش بازتابی در جان فاعل دارد.آیه‌ی «إِن أحسَنتُم أحسَنتُم لِأَنفُسِکُم وَإِن أَسَأتُم فَلَها» (اسراء:۷) تأیید همین معناست. ۷. نتیجه‌گیری نهایی ◀️ درس تربیتی: ناسپاسی و لجاجت، انسان را از رحمت و هدایت الهی محروم می‌کند. ◀️ درس معرفتی: جهان سراسر مجرای اراده‌ی خداست؛ اسباب مادی تنها ابزارند، نه علت مستقل. ◀️ درس اخلاقی: هر ظلم، در حقیقت ظلم به خود است؛ شناخت این حقیقت، انسان را از هر ستمی بازمی‌دارد. بنابراین، مؤمن باید در برابر نعمت‌ها سپاس‌گزار، در رفتارها منصف، و در باورها موحد باشد تا سرنوشت بنی‌اسرائیل برایش تکرار نگردد.