. «زندگی» زندگی نشسته مثل برف توی کوچه کوچه های شهر؛ کوچه های تنگ و تو به تو کوچه های آشتی و قهر زندگی میان کوچه هاست مثل آب جو، ترانه خوان مثل برق و باد در گذر مثل عشق و آرزو، جوان زندگی مباد بی تپش زندگی مباد بی نفس زندگی نبود تلخ و زهر کاشکی به کام هیچ کس یک به یک اگر چه گم شدیم در هزارتوی زندگی باز دیدنی است بی گمان چون همیشه روی زندگی.